جامعه جهانی باید از شکست کامل روند صلح جلوگیری کند
میدان جنگ بین دولت و طالبان گرم است. به موازات آن دو طرف یکدیگر را به جنگطلبی و فرار از میز گفتوگو متهم میکنند. در این میان، مردم عام نیز قربانی میشوند و با گذشت هر روز بر تعداد آوارهگان افزوده میشود. جامعه جهانی که انتظار میرفت حداکثر فشارها را بر هر دو طرف برای بازگشت به میز مذاکره اعمال کند، ظاهراً تماشاچی بیش نیست. کشورهایی که در چارچوب مأموریت حمایت قاطع در افغانستان کار میکردند، فعلاً به چیزی جز خروج نمیاندیشند. تعدادی از کشورها نیز در حال پایان دادن به حضور دیپلماتیک خود در افغانستان هستند و بستن سفارتخانهها را آغاز کردهاند. در حال حاضر این تنها بازار جنگ و اتهام است که رونق نگرانکننده یافته است.
از رجزخوانیهای دولت و طالبان چنین برمیآید که جنگ تنها انتخاب آنها در شرایط جدید است. دولت به دنبال اثبات توان نظامی خود و نمایش آن به طالبان در غیاب نیروهای خارجی در افغانستان است. طالبان نیز در پی آزمایش بخت نظامی خود در جنگ با دولتی است که دیگر نیروهای خارجی برای بقای آن سینه سپر نمیکنند. جنگ فعلی، جدایی از دیگر ابعاد آن، در واقع تلاش دو طرف برای اثبات واقعیت وجودی خود و نیز محک زدن توان مقاومت، بقا و ظرفیت طرف مقابل است. به همین علت، دیده میشود که جنگ بین دولت و طالبان با تمام برهنهگی آن در جریان است و هر روز از کشتهها، پشتهها ساخته میشود.
دولت تصور میکند که اگر بدون حمایت نیروهای خارجی بتواند از قلمرو حاکمیت خود دفاع کند، دیگر نیازی به انعطاف و کرنش در برابر زیادهخواهیهای گروه طالبان نخواهد داشت. گروه طالبان اما تصور میکند که اگر بتواند بخشهایی از اراضی را از کنترل دولت بیرون کند، میتواند به شانس باجگیری بیشتر از جامعه جهانی و دولت افغانستان دست یابد. حتا این گروه در عالم خیال فکر میکند که اگر بتواند بر چند ولایت مهم تسلط یابد، بخت فتح کل افغانستان و سقوط دولت به آنها دست خواهد داد. طبق چنین خیالات و تصوراتی است که جنگ به بهترین گزینه برای دو طرف تبدیل شده است و از ادبیات سیاسی آنها نیز بوی تسلیمطلبی به مشام میرسد.
دولت و طالبان فعلاً به گفتوگو پایان دادهاند تا سرنوشت آینده افغانستان را از راه جنگ روشن کنند. تلاشی که طی بیست سال به جز کشتار، ویرانی و آوارهگی، حاصل دیگری برای افغانستان نداشت و آخرالامر توافق شد که قضیه افغانستان باید از راه گفتوگو حل شود. فعلاً اما تصورات باطل و نیت انتقامجویی و تصمیم جنگطلبانه باعث شده است که گفتوگو به عنوان تنها راه حل قضیه افغانستان از برنامه دو طرف خارج شود. در این میان، جامعه جهانی فقط تماشاگر وضعیت است و به جز توصیه هیچ کار دیگری برای فروکش کردن این جنگ انجام نمیدهد. گویا جامعه جهانی تصمیم گرفته است که دولت و طالبان را به حال خود واگذار کند تا از راه جنگ، تکلیف آینده افغانستان را روشن کنند. این در حالی است که همین جامعه جهانی پیش از این بارها گفته که جنگ افغانستان به بنبست رسیده است و باید بین دولت و طالبان صلح شود.
در حالی که بیم افزایش خشونتها در ماههای پیش رو متصور است، انتظار میرود که جامعه جهانی به نقش فعال خود در زمینه صلح افغانستان باز گردد. بر همه جهان روشن شده است که جنگ فعلی برنده و بازنده قطعی ندارد و گفتوگو تنها راه حل قضیه افغانستان است. با این وصف، واگذار کردن افغانستان به حال خودش و تماشای جنگ جاری در آن به امید آنکه برنده و بازنده آن مشخص شود، گریز جامعه جهانی را از مسوولیتهای آن نشان میدهد. جامعه جهانی اگر فکر میکند که گزینه ترغیب برای وادار کردن دولت و طالبان به گفتوگو کارساز نبوده است، بهتر است به سیاست تهدید و فشار روی بیاورد. تا زمانی که دولت و طالبان به صورت جدی زیر فشار قرار داده نشود، عطش جنگخواهی آنها فروکش نخواهد کرد.