بازی صلح طالبان چیست

نگاه نو_ قسمتی از متن: « بناً طالبان بازی صلح را تکمیل‌کننده میدان جنگ می‌دانند و از آن به خاطر مشروعیت‌زدایی حکومت افغانستان، کسب شناخت بین‌المللی و ارایه بدیل استفاده می‌کنند. صلح برای طالبان یک تکتیک سیاسی بوده و استراتژی نیست. صلح ابزار است و نه هدف و این ابزار را من‌حیث یک ممد برای استراتژی جنگی خویش استفاده می‌کنند. تا کنون هیچ اراده جدی از جانب طالبان برای صلح‌خواهی دیده نشده است، آن‌چه مسلم و قابل لمس بوده تشدید جنگ در جبهات جنگ است.»

مقاله: اکثریت بحث‌ها و گفتمان جاری جنگ و صلح در افغانستان روی این متمرکز است که سازوکارها و سیاست حکومت افغانستان درباره‌ی صلح چیست؟ امریکا چی می‌خواهد؟ اپوزسیون سیاسی ضد حکومت موقف‌شان درباره‌ی جنگ و صلح افغانستان چیست؟ و بالاخره جامعه بین‌المللی در رأس ایالات متحده امریکا با جنگ افغانستان چی خواهد کرد؟ اما در این گفتمان و مباحث به خواست، اهداف، روش مذاکره و سازوکار‌های سیاسی – نظامی طالبان کم‌تر پرداخته می‌شود. این که طالبان از صلح چی می‌خواهند؟ صلح برای‌شان یک هدف است و یا ابزار و یا آیا واقعاً طالبان به دنبال صلح‌اند و یا زیر چتر صلح به دنبال اهداف سیاسی و نظامی دیگر می‌باشند؟ متأسفانه ما آن‌چنان در جنگ‌های زرگری سیاسی کابل و واشنگتن گیر مانده‌ایم که زمان و انرژی را برای صلح‌شناسی از دیدگاه طالبان نداریم و یا حداقل در گفتمان ما فعلاً جایی ندارد. من این‌جا کوشیده‌ام تا به استراتژی و آجندای صلح از دیدگاه طالبان بپردازم و این که ما از خواست‌ها، اهداف و روش‌های صلح‌خواهی طالبان چی می‌دانیم؟

طالبان در میدان صلح، بازی سه‌گانه را دنبال می‌کنند: الف. بازی با امریکا، ب. بازی با منطقه و ج. بازی با حکومت و سیاسیون افغان. روایت طالبان در بازی با امریکا و متحدانش با روایت طالبان در بازی با منطقه و حکومت افغانستان تفاوت‌های فاحشی دارد. طالبان به امریکا و متحدانش اطمینان می‌دهند که دیگر با القاعده و دیگر گروهک‌های تروریستی هم‌پیمان نیستند و تنها یک جنبش داخلی با اجندای داخلی‌اند و هیچ وقت نخواهند گذاشت که تحت حاکمیت‌شان تهدیدی از خاک افغانستان متوجه امریکا و متحدان امریکا شود. روایت‌شان به کشور‌های منطقه این است که ما برای شما تهدید نیستم و گروهک‌های تروریستی منطقه‌ای را در افغانستان جای نداده تا تهدیدی به امنیت ملی شما باشند و در ضمن با تشریک مساعی با شما امریکا و نیروهای ناتو را که تهدید بالقوه به پاکستان، ایران، چین، روسیه و آسیای مرکزی است از خاک افغانستان بیرون می‌رانیم و بالاخره روایت و برخوردشان در نشست‌های صلح با حکومت افغانستان و جریان‌های سیاسی در این کشور سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» را دنبال می‌کنند. طالبان از مذاکرات «دولت‌محور» می‌هراسند و روی همین محاسبه است که می‌خواهند از انتخابات ریاست جمهوری من‌حیث یک بهانه استفاده کرده و حکومت افغانستان را به یک گروه سیاسی تقلیل داده‌اند که نمی‌تواند از کلیت نظام به خاطر انتخابات و کاندیداتوری رییس جمهور غنی نماینده‌گی کند. این منطق اشتباه و خلط نمودن نظام با کاروزار انتخاباتی است. از سوی دیگر حکومت افغانستان هم به نسبت نداشتن یک تیم سیاسی قوی نتوانسته از خود درایت، کفایت و فراست سیاسی نشان داده تا بتواند تمامی اطراف سیاسی افغانستان را دور خود جمع کرده و به مصاف طالبان به خاطر یک مذاکره «دولت‌محور» برود.

با تمام این ترفند‌ها طالبان یک استراتژی پیچیده سیاسی- نظامی سه لایه را دنبال می‌کنند: در قدم اول طالبان به دنبال کسب مشروعیت سیاسی ملی و بین‌المللی هستند. باورشان این است که با دنبال نمودن بازی صلح این‌ها می‌توانند خودشان را من‌حیث یک حکومت بدیل با مشروعیت ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای جهانیان معرفی کنند. این به معنای بدل شدن خشونت در میدان‌های جنگ به مشروعیت در میز مذاکرات صلح می‌باشد. در قدم دوم طالبان به دنبال مذاکرات با ایالات متحده امریکا برای سه خواست عمده (دریافات تقسیم اوقات زمان‌بندی شده برای خروج نیروهای امریکایی، رهایی زندانیان طالب و کسب مشروعیت بین‌المللی) است و در قدم سوم طالبان کنار زدن و به حاشیه کشانیدن حکومت افغانستان و تقلیل آن به یک گروه سیاسی می‌باشد. بناً طالبان بازی صلح را تکمیل‌کننده میدان جنگ می‌دانند و از آن به خاطر مشروعیت‌زدایی حکومت افغانستان، کسب شناخت بین‌المللی و ارایه بدیل استفاده می‌کنند.

صلح برای طالبان یک تکتیک سیاسی بوده و استراتژی نیست. صلح ابزار است و نه هدف و این ابزار را من‌حیث یک ممد برای استراتژی جنگی خویش استفاده می‌کنند. تا کنون هیچ اراده جدی از جانب طالبان برای صلح‌خواهی دیده نشده است، آن‌چه مسلم و قابل لمس بوده تشدید جنگ در جبهات جنگ است. روایت‌های طالبان را می‌توان از چهار منبع: حساب‌های شبکه‌های اجتماعی مرتبط به طالبان، سخنان و موقف‌گیری‌های اراکین پیشین طالبان در داخل و بیرون افغانستان، متحدان منطقه‌ای طالبان و سیاسیون نزدیک به طالبان به دست آورد وقتی که این‌ها را کنار هم می‌گذاریم، به وضوح دیده می‌شود که طالبان تا هنوز به این عقیده استند که می‌توانند جنگ جاری در افغانستان را از طریق خشونت برده و امریکایی‌ها هم دیر و یا زود از جنگ افغانستان خسته می‌شوند و اعلام خروج زود هنگام و متارکه خواهند کرد. پس با این حساب باید جنگ را تشدید بخشیده و حوصله‌ی سیاسی به خاطر کسب مشروعیت و ارایه بدیل را پیشه کنند.

منطق طالبان و حامیان منطقه‌ای‌شان روی سه شاخص اساسی جنگ‌محور استوار است: الف. انارشی و نفاق سیاسی در تیاتر سیاسی کابل. ب. خسته‌سازی مفرط امریکا از جنگ افغانستان. ب. تشدید رقابت‌های منطقه‌ای برای خروج امریکا از منطقه، مخصوصاً در محوریت ایران و روسیه.

اما چیزی که طالبان غافل‌اند گروه‌های مختلف سیاسی- نظامی جهادی و غیرجهادی افغان است که تا هنوز نجنگیده‌اند. این گروه‌ها تا حال جزیی از حکومت بوده‌اند و در صورت شکست و فروپاشی نظام دوباره مسلح گردیده و به جنگ خواهند پرداخت. از جانب دیگر نسل جدید پسایازدهم سپتامبر است که فعلاً به یک کتله عظیم بدل شده و در صورت اجبار می‌توانند به یک نیروی نظامی بزرگ در برابر طالبان به خاطر دفاع و حفاظت از آزادی‌های‌شان قرار بگیرند. این گروه ظرفیت بالقوه نظامی دارد و می‌تواند به یک نیروی قوی نظامی – سیاسی ظهور کند.

پس هدف طالبان از نشست‌های مختلف صلح در فارمت‌های مختلف کسب مشروعیت، قباحت‌زدایی از خود و ارایه یک حکومت بدیل بوده و هیچ اراده‌ای به خاطر ختم خشونت‌ها و کاهش جنگ ندارند. محاسبه رهبری سیاسی – نظامی طالبان و مشاوران خارجی‌شان این است که پروسه‌ی صلح را می‌تواند طولانی ساخته و حوصله امریکا و متحدان ناتوی‌اش را به امتحان گذاشته و بالاخره بازی صلح را به نفع جنگ تمام کند و با تمامیت‌خواهی این جنگ را در میدان سیاست و جنگ برنده شوند.

پس با این حساب طالبان اهداف جنگی را در زیر چتر صلح دنبال می‌کنند و منطق‌شان این است که با به درازا کشانیدن مذاکرات صلح و شدت بخشیدن فشار ماشین جنگی‌شان در جبهات جنگ امتیازات بیش‌تری را سر میز مذاکره به دست آورده و بالاخره امریکا و متحدان‌شان را مجبور به خروج اجباری از افغانستان خواهند کرد. با این روش و استراتژی، مذاکره طالبان فرض بر این دارند که زلمی خلیل‌زاد، نماینده خاص وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان، تحت فشار زمانی کار می‌کند و اگر نتواند در مدت زمان معین نتایج ملموسی را به اداره ترامپ پیشکش کند، مجبور به کناره‌گیری شده و به جای او کسانی ماموریت خواهند گرفت که با یک هدف خروج و صلاحیت‌های کمتر با طالبان داخل تعامل گردیده و امریکا افغانستان را ترک خواهد کرد.

تمیم عاصی