ایندیان اکسپرس: دهلی نو باید نقش فعالی در فرایند صلح افغانستان ایفا کند

“ایندیان اکسپرس” با انتشار گزارشی تحلیلی ضمن حمایت از پیشبرد فرایند صلح منسجم و پایدار در افغانستان تاکید کرد: دولت دهلی‌نو باید در فرایند منجر به صلح در افغانستان نقشی فعال ایفا کند.

نگاه نو_ بر اساس این گزارش که روز شنبه منتشر شده ؛ ماموریت زلمی خلیلزاد نماینده خاص آمریکا برای آشتی در افغانستان بخصوص درخواست آشکار او برای تعامل مستقیم هند با طالبان موج‌های قطبی‌سازی (دو قطبی کننده‌ای) در دهلی نو ایجاد کرده است. این حقیقت که به‌ندرت کسی فرض سخن او را مورد پرسش قرار داده، نشان دهنده وضعیت عادی جدید در جهان ترامپی است: یک دیپلمات ارشد آمریکا آشکارا به عنوان لابی‌کننده برای یک سازمان ترویستی سازمان ملل عمل می‌کند آن هم در کشوری که استفاده پاکستان از نظامی‌گری (جنگجویی) یک تهدید مهم امنیت ملی‌ می‌داند. این پیشنهاد در حال بحث و بررسی بین طرفداران پیشنهاد خلیلزاد از یک سو و بدبینان و شکاکان از سوی دیگر است که منافع و مضرات آن را برای هند بررسی می‌کنند.

طبق این گزارش،در توجیهات مطرح شده برای این امر توسط طرفداران این پیشنهاد این مساله مطرح می‌شود که قدرت گرفتن طالبان اجتناب‌ناپذیر است و از این رو باید با پیروز جدید مماشات کرد. پیشنهاد خلیلزاد همچنین به علت نوعی احترام و تمکین در برابر اقتدار/درایت آمریکایی در میان بخش‌هایی از سیاست‌گذران هندی مورد استقبال واقع شده است.

از سوی دیگر ، شکاکان توجهات را به پیچیدگی و ماهیت غامض مناقشه افغانستان جلب می‌کنند و خاطرنشان می‌سازند که دهلی‌نو باید بر موضع خود در زمینه حمایت از نظم قانون اساسی پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان استوار بایستد ؛ نظمی که می‌تواند طالبان را هم به عنوان یک بازیگر سیاسی غیرخشونت‌آمیز وارد بازی کند. شکاکان مخالف گفت‌وگو با طالبان فی‌نفسه نیستند اما تعامل با گروهی که به طور کامل زیر قیمومت پاکستان است هرچند خلاف آن را تبلیغ می‌کند، واجد ارزش زیادی نمی‌دانند. شکاکان مطابق با سیاست اعلام شده دهلی نو مبنی بر حمایت از فرایندی تحت رهبری افغانستان ، توصیه می‌کنند که در تعامل با طالبان باید از دولت افغانستان پیروی کرد.

نویسنده هندی این مطلب افزود: ماموریت خلیلزاد را باید در یک چهارچوب تاریخی از جمله با در نظر گرفتن سابقه و اولویت‌های آمریکا در جنوب آسیا ، سیاست‌های انتخاباتی آمریکا و سابقه و آمال شخصی ترامپ و همچنین پمپئو وزیر خارجه او و خلیلزاد مورد ارزیابی قرار داد. توافق دوحه بین طالبان و آمریکا به طور موثر وضعیت نظم قانون اساسی پس از سال ۲۰۰۱ را تغییر داده است.

این گزارش تحلیلی در ادامه با ذکر مواردی از همراهی و همکاری آمریکا با پاکستان در ارتباط با افغانستان از زمان شوروی تا سرنگونی طالبان ، می‌افزاید: جایگزین کردن نظم سیاسی جمهوری اسلامی افغانستان با امارت اسلامی طالبان نقطه اوج دو دهه عزم و ثبات راهبردی پاکستان و غرور و ساده‌لوحی آمریکا است که شکاف‌ها و تفرقه‌های افغانستان و تردیدها و خودرضامندی هند نیز آن را تسهیل کرده است.

دراین گزارش آمده است: افغانستان زمانی به صلح می‌رسد که سه ستون تقویت‌کننده یکدیگر وجود داشته باشند: یک دولت پایدار برای ارائه کالاها و اقلام مورد نیاز به مردم ،‌ کشورداری فراگیر دموکراتیک ،و یک محیط حامی برای محافظت از جایگاه افغانستان به عنوان اتصال دهنده منافع رقیب خارجی به جای صحنه نبرد برای نیروهای وابسته به منافع خارجی. یک فرایند صلح منسجم باید بر اساس چهار ستون توسعه ، دموکراسی ، دفاع و دیپلماسی استوار باشد. فراگیری و جامعیت هم باید به عنوان یک اصل مهم به رسمیت شناخته شود و نقش مالکیت را افغان‌ها داشته باشند.

تحلیلگر ایندین اکسپرس نوشت: در دنیای کرونازده و با انتخابات نزدیک آمریکا ، چهارچوب فوق‌الذکر ممکن است اتهام آرمان‌گرایی را متوجه گوینده کند اما سناریوی جایگزین آن نیز منجر به تکه پاره شدن افغانستان خواهد شد. افغانستان دهه ۱۹۹۰ و سوریه و عراق و لیبی و یمن امروز نمونه‌های واضحی از سیاست‌های جناح‌گرایانه و کوته‌بینانه هستند.

وی افزود: هند باید نقشی فعال در تعریف و ارتقا و پیشبرد فرایندی ایفا کند که منجر به صلح در افغانستان شود. نظم قانون اساسی پسا-۲۰۰۱ با وجود ضعف‌های ساختاری ، این ظرفیت و مشروعیت را دارد که به پایه و اساس یک فرایند صلح فراگیر تبدیل شود. هند باید ایده‌ها و ساختارهایی در حوزه‌های توسعه ، سیاست ، امنیت و دیپلماسی مطرح کند،دهلی نو هم می‌تواند و باید از یک فرایند صلح فراگیر و چندوجهی و با مرکزیت کابل حمایت کند. به رغم وسوسه‌های ماجراجویانه ،‌”افغانستان تکه تکه” نتیجه کابوس‌وار برای بسیاری از طرف‌های ذینفع و حتی تشکیلات نظامی پاکستان است.