زنان فروشنده؛ چرخ اقتصادی خانواده‌ها و مبارزه با جامعه سنتی

در شماری از فروشگاه‌های شلوغ پایتخت، یک‌تعداد از زنان و دخترانی که چرخ اقتصادی خانواده‌های‌شان را به گردش در آورده‌اند، مشغول فروشنده‌گی هستند.

مریم ۲۳ ساله است. او علاقه داشت، در رشته اقتصاد، تحصیلات عالی داشته باشد؛ اما بنا بر مشکلات خانواده‌گی و اقتصادی تنها توانست تا صنف دوازدهم درس بخواند. مریم با وجود تمام چالش‌ها و مشکلات، آروزهایش را دنبال می‌کند. وی دو سال پیش، پنهانی از پدر و برادرش، در یکی از فروشگاه‌های تجارتی پل سرخ به عنوان کارآموز با حقوق خیلی کم شروع به کار می‌کند.‎

مریم خیلی زود راه و رسم فروشنده‌گی را بلد می‌شود و با مهارت کاری که کسب می‌کند، مالک فروشگاه از وی بدون سرمایه، در بدل فروشنده‌گی تقاضای شراکت می‌کند.

کار مریم با شراکت در این فروشگاه، خیلی زود رونق می‌گیرد. او به مرور زمان با بازار کار کاملاً آشنا و پس از دو سال کار، مالک یکی از فروشگاه‌های بزرگ تجارتی می‌شود.

به باور مریم، فروشنده‌گی و تجارت شغلی است که به جنسیت بسته‌گی ندارد و هر کسی می‌تواند فروشنده و یا تاجر باشد. کار در بیرون از خانه برای خانواده سنتی مریم تابو است؛ اما او با تلاش و پشت‌کاری که داشته، اکنون حمایت خانواده خود را به دست آورده است.

مریم مصمم است که کارهایش را در عرصه تجارت بیش‌تر رونق بخشد. با گسترش جنگ و ناامنی این روزها، کار تجارت او از رونق بازمانده است. وی می‌گوید که درآمدش نسبت به ماه‌های پیش ۵۰ درصد کاهش یافته است. مریم از اوضاع نابه‌سامان کشور نگران است و آرزو می‌کند که بار دیگر زنان افغانستان قربانی هیچ جنگ و صلحی نشود.

یک تعداد از زنانی که در پایتخت مشغول فروشنده‌گی هستند، کوشش می‌کنند که نیازمندی مالی خانواده‌های‌شان را از طریق فروشنده‌گی تمویل کنند. در این میان، زنانی هم هستند که در کنار فروشنده‌گی مصروف کسب تحصیلات عالی‌اند. کبرا یکی دیگر از دختران فروشنده است. وی از یک سال به این‌سو برخلاف آرزوهایش در یکی از فروشگاه‌های غرب کابل مشغول فروشنده‌گی است. کبرا لوازم آرایش و لباس زنانه می‌فروشد و از این بابت ماهانه پنج هزار افغانی معاش دریافت می‌کند. او با مقدار پولی که دریافت می‌کند، در یکی از دانشگاه‌های خصوصی در رشته حقوق درس می‌خواند.

کبرا دوست دارد در آینده یک سیاست‌مدار موفق شود؛ اما اکنون به خاطر نبود فرصت‌های بهتر شغلی، به فروشنده‌گی رو آورده است. حضور زنان فروشنده در بازار، هنوز هم برای برخی از مردان زن‌ستیز تابو است. به گفته کبرا، هرازگاهی با آزار و اذیت مردان نیز مقابل می‌شود. وی می‌گوید: «مردانی هستند که به قصد آزار و اذیت فروشنده‌های زن، وارد فروشگاه می‌شوند و در مورد لباس زیر زنان می‌پرسند و یا این‌که قصد خریداری ندارند و بی‌مورد لباس‌ها را بالا و پایین می‌کنند.»

در بازار مردانه پایتخت، شماری از دخترانی که هنوز دانش‌آموز‌ند، نیز مصروف کار هستند.

نازنین حیدری ۱۹ سال دارد و اکنون صنف یازدهم مکتب است.

او که از سه سال به این‌سو در مارکیت ملی کتاب فروشی می‌کند، علاوه بر این‌که کتاب‌هایش را به فروش می‌رساند، در اوقات فراغت با عشق کتاب‌های مورد علاقه‌اش را نیز مطالعه می‌کند. هرچند میزان درآمد نازنین از فروش کتاب‌هایش به دلیل کم‌علاقه‌گی مردم به کتاب زیاد نیست؛ اما او به کارش عشق می‌ورزد و از برخورد شماری از جوانان تحصیل‌کرده که با او در ارتباط هستند، احساس رضایت می‌کند.

نازنین می‌گوید: «بیش‌تر از این‌که به درآمد ‌پولی‌ بیندیشم، به دنیای کتاب‌های متفاوت می‌اندیشم که هنوز سفر نکرده‌ام.» به گفته نازنین، کسی که دنبال پول باشد، کتاب‌فروشی را انتخاب نمی‌کند. او نیز مانند زنان فروشنده دیگر نگران آینده مبهم زنان است.

در همین حال، شهرداری کابل می‌گوید که بیش از هفتاد زن تنها در کابل، جواز فعالیت فروشنده‌گی گرفته‌اند. گرچند در چند سال اخیر به تناسب سال‌های پیش حضور زنان شاغل در عرصه تجارت پررنگ‌تر به نظر می‌رسد؛ اما شمار زیاد زنان شاغل، به خاطر تهدیدات امنیتی نتوانسته‌اند که کارشان را توسعه دهند.