از چالش سینما در افغانستان تا واکنش آنجلیا جولی

«فلم ساختن در افغانستان چالش‌های زیادی دارد؛ باید تصمیمات سختی بگیری. ممکن است طرد شوی یا حتی مجبور باشی بین تجربه حس مادری و فلمساز بودن، یکی را انتخاب کنی. اما من مطمئنم راهم را درست انتخاب کردم و باید فیلمساز می‌شدم، نه هیچ چیز دیگری.»

نگاه نو_ به گزارش ایسنا، این سخنان بخشی از صحبت‌های صحرا کریمی، نویسنده و کارگردان فلم سینمایی «حوا، مریم، عایشه» است. او در این اثرش که به تازگی روی پرده سینماهای گروه هنر و تجربه رفته، به موضوع کلیشه‌های جنسیتی در افغانستان پرداخته و بخشی از تابوهایی را که در فرهنگ این کشور وجود دارد، به تصویر کشیده است.

او که خود در ایران به دنیا آمده، در اسلواکی دکتری کارگردانی گرفته و اکنون رئیس افغان فلم (سازمان سینمایی افغانستان) است، در صحبت‌های خود به این نکته اشاره می‌کند که “تا زمانی که در یک جامعه سنتی زندگی می‌کنیم، سرنوشت همه در هر طبقه اجتماعی با هم یکسان است، من هم در فلم این را نشان دادم که همه در نهایت یک اتفاق برایشان رخ می‌دهد و این تلخ‌ترین واقعیتی است که در یک جامعه مانند افغانستان وجود دارد.”

در نشستی که به بهانه اکران این فلم در ایسنا برگزار شد، کتایون شهابی، تهیه کننده این اثر، که او نیز دغدغه پرداختن به موضوعات زنان را دارد در توضیحی درباره سختی‌های ساخت این فلم گفت: باید فلم در کابل فلمبرداری می‌شد. این در حالی بود که در آن زمان هر روز در نقاط مختلف افغانستان بمب گذاری می‌شد ولی صحرا به من گفت “اگر من الان این فلم را نسازم، دیگر هیچوقت این امکان برایم فراهم نمی‌شود، زیرا هیچگاه وضعیت اینجا بهتر نخواهد شد” و این حرف برایم بسیار قابل درک بود و قبول کردم تا فیلم را بسازد.

در ادامه مشروح این نشست را که با حضور صحرا کریمی نویسنده و کارگردان این اثر، کتایون شهابی تهیه‌کننده و اصغر آبگون مدیر صدابرداری در ایسنا برگزار شد، می‌خوانید:

*خانم کریمی، شما اصالتا افغانستانی هستید، ولی سال‌ها در ایران زندگی کردید. آیا در ایران هم به دنیا آمدید؟ چه شد که وارد حوزه سینما و کارگردانی شدید؟

کریمی: بله. به دلیل جنگ داخلی در افغانستان خیلی از مردم به ایران مهاجرت کردند. در زمان حمله روس‌ها به افغانستان بیشتر شاهد فرار مغزها از کشورمان بودیم ما هم به دلیل آنکه پدرم خان یکی از مناطق بود مجبور به فرار و مهاجرت شدیم. بعد از آنکه به ایران آمدیم پدرم به دلیل آنکه در افغانستان هم زمین‌دار بود، باغداری کرد و هیچ کاری جز آن انجام نداد. در واقع ما نسل دوم مهاجرین افغان به ایران هستیم.

من در ایران به دنیا آمدم و در همین جا دیپلمم را گرفتم. ۱۴ ساله بودم که در فیلم «دختران خورشید خانم» مریم شهریار بازی کردم و بعد هم در «خواب سفید» آقای حمید جبلی و همین عاملی شد تا جهان من تغییر کند، از فضای جنوب شهر کنده شوم و جامعه هنری و سینمایی را ببینم.

من دختر بازیگوشی بودم و یک روز که در حال بازی و دعوا با خواهرم بودم و برای فرار از دست او با عجله از خانه بیرون زدم به آقایی برخوردم. درواقع برادر آقای جهانگیر کوثری بودند و من آنجا متوجه شدم که دنبال بازیگر دختر افغان هستند و همان شد که من به صورت کاملا اتفاقی برای بازی در این فلم انتخاب شدم و تست دادم.

فلمبرداری این اثر به کارگردانی خانم شهریار و تهیه کنندگی آقای جهانگیر کوثری دو ماه زمان برد و برای تصویر برداری به قزوین می‌رفتیم. گاهی که تعطیل بودیم و به تهران برمی‌گشتیم چون خانه ما دور بود، خانه خانم رخشان بنی اعتماد و آقای کوثری و باران می‌ماندم و من آنجا متوجه شدم کارگردان زن دیگری هم داریم.

من عاشق کار کردن با افراد سختگیر هستم و خانم شهریار در آن زمان از سختگیرترین افراد بود. رفت و آمد من به خانه خانم شهریار باعث شد من با فضای دیگری آشنا شوم و اطلاعات و روابط عمومی من بالا رفت. او در تابستان مرا مجبور کرد برای خودم کار پیدا کنم. او که در خانه اش کتابخانه بزرگی داشت به همین دلیل باعث شد تمام کتابهای صادق هدایت و داستایوفسکی را بخوانم و همه اینها برای یک دختر جنوب شهر و آن هم مهاجر بسیار تاثیر گذار بود. از آن زمان به بعد رویاهایم بزرگ شد و منطقه جنوب شهر و حتی تهران برایم تنگ شده بود.


صحرا کریمی
*شما دوکتورا کارگردانی خود را از دانشگاه اسلواکی گرفتید. چه شد که برای ادامه تحصیل از ایران رفتید؟

کریمی: فیلممان در جشنواره‌ای در اسلواکی برنده شد و برای من بهترین فرصت بود تا زندگی‌ام تغییر کند. در آن زمان وقتی به عنوان مهاجر از ایران خارج می‌شدی عملا اخراج می‌شدی و مهر خروج از کشور در مدارکت زده می‌شد. برای همین اگر می‌رفتم دیگر امکان برگشت وجود نداشت با این وجود تصمیم گرفتم بروم‌ و همانجا هم به تحصیل بپردازم.

*فیلم «حوا، مریم، عایشه» اولین اثر شما به عنوان یک اثر بلند داستانی است؟

کریمی: بله. این اولین فلم داستانی من است البته پیش از این فیلمهای کوتاه دیگری هم ساخته بودم و حتی تجربه ساخت فلم نیمه بلند ۵۰ دقیقه‌ای هم دارم اما «حوا، مریم، عایشه» اولین تجربه کارگردانی من برای فلم بلند داستانی به حساب می آید.

نگاه من به موضوع زنان، کاملا انسانی است / دنیای زنان پر از کلیشه است

*سناریو این اثر را خودتان نوشتید و در آن به یک موضوع زنانه پرداختید، آن هم در فرهنگ افغانستان. چرا چنین موضوعی را انتخاب کردید؟

کریمی: موضوعی که همیشه در ذهن خودم دارم “زنان” است اما نگاه فمینیستی ندارم بلکه کاملا انسانی به این موضوع فکر می‌کنم. تا جایی که در ذهن دارم همیشه زنان در زندگی من تاثیر گذار بودند. در عین حال موضوع زنان در جهان به خصوص خاورمیانه و در بین آنها افغانستان پر از کلیشه است و به همین خاطر دوست داشتم فیلمی بسازم تا به این موارد فکر کنم و کلیشه ها را به تصویر بکشم.

دنیای زنان باید کشف شود. اروپایی‌ها در این زمینه پیشرفت خوبی داشتند اما ما در این منطقه از جهان همچنان درگیر کلیشه‌ها هستیم و نتوانستیم گام فراتری برداریم و این فلم اولین گام‌های من در جهت پس زدن این کلیشه ها و رفتن به عمق ماجرا است.

تجربه حس مادری هم در افغانستان یک اجبار خود خواسته است

این اولین فلم افغانستان است که درباره حس مادری صحبت می‌کند، درحالی که کسی فکر نمی‌کند این موضوع یک معضل است. این موارد در جوامع پیشرفته نیازی به بزرگنمایی ندارد اما باید گفتمان “حق زن بر تن و بدنش” را در نقاطی از دنیا مانند افغانستان مطرح کرد و به تصویر کشید. مادری در افغانستان یک اجبار خود خواسته است درحالی که من فکر می‌کنم این موضوع باید در اختیار خود زن باشد. این موضوع برای جامعه سنتی افغانستان یک خط قرمز است زیرا در این صورت است که در جامعه مقبولیت پیدا می‌کند.

تا زمانی که در یک جامعه سنتی زندگی می‌کنیم سرنوشت همه در هر طبقه اجتماعی با هم یکسان است من هم در فیلمم این را نشان دادم که برای همه در نهایت یک اتفاق مشابه رخ می‌دهد و این تلخ‌ترین واقعیتی است که در یک جامعه مانند افغانستان وجود دارد.


کتایون شهابی
هیچگاه وضعیت اینجا بهتر نخواهد شد!

*خانم شهابی، به عنوان تهیه کننده این اثر، چه شد که تهیه این فلم را برعهده گرفتید و با خانم کریمی آشنا شدید؟

شهابی: من، صحرا و فلم‌هایش را برای نخستین بار در جشنواره‌ای در ترکیه دیدم. به شخصه یکی از موضوعاتی که دنبال می‌کنم، موضوع زنان و بعد هم بحث افغانستان است.

وقتی فیلمنامه را می‌خوانم دوست دارم حس خوبی به من بدهد و برایم مهم نیست فمنیستی باشد یا نه. اگر از همان اول موضوعش برایم جذاب نباشد اصلا دنبال آن را نمی‌گیرم و در عین حال همیشه راه برای ورود ایده های جدید در ذهنم وجود دارد.

از طریق یکی از دوستان مشترکی که داشتیم با صحرا آشنا شدم و به من گفت چنین طرحی دارد. برایم فرستاد و بعد از چند اصلاحیه، سناریو نهایی شد. اما نکته ای وجود داشت؛ باید فیلم در کابل فیلمبرداری میشد! این در حالی بود که در آن زمان هر روز در نقاط مختلف افغانستان بمب گذاری می‌شد.

با این وجود صحرا تصمیم گرفته بود فیلم را بسازد و مجوزهایش را گرفت و حرفی زد که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم او به من گفت “اگر من حالا این فلم را نسازم دیگر هیچوقت این امکان برایم فراهم نمی‌شود زیرا هیچ گاه وضعیت اینجا بهتر نخواهد شد” و این حرف برایم بسیار قابل درک بود و قبول کردم.

تا اینکه یک روز تماس گرفت و گفت فلمبرداری ما در کابل به اتمام رسیده بنابر این شروع کردیم تا کارهای پس تولید آن را در ایران انجام دهیم و یک همکاری مستمر ۸ ماهه داشتیم که بتوانیم فلم را با بهترین عوامل ایران به پایان برسانیم.

* این فلم با وجود موضوعاتی که به آن اشاره کردید، در افغانستان هم اکران شد. آیا برایتان چالشی به وجود نیامد؟

کریمی: بله همینطور است. این فلم تک خوان زن داشت و تابوهایی هم در فلم به تصویر کشیده بود اما خوشبختانه بدون هیج ممیزی اکران شد و تا الان بیشتر مخاطبان ما در سینماها زنان بودند.
در ایران از لحاظ سنتی خیلی چیزها جا افتاده است ولی از نظر قانونی نه و در افغانستان برعکس است، از نظر قانونی مسایلی تصویب شده است ولی از نظر عرفی و سنتی به آن عمل نمی‌شود. تناقضهای زیادی در افغانستان وجود دارد و متاسفانه قدرت عرف از قانون بیشتر است.


اصغر آبگون
از لحاظ قصه گویی ربطی به اروپا نداشتم

*چرا همان اسلواکی نماندید؟ دلیلتان برای انتخاب زندگی کردن در افغانستان چه بود؟

کریمی: دلیل اینکه به افغانستان برگشتم، این بود که نمی‌خواستم نگاه توریستی به افغانستان داشته باشم و بر همین اساس چندین سال مشاهده‌گر بودم و از زمانی که درسم تمام شد، به افغانستان برگشتم.

با اینکه اولین زن افغان بودم که دوکتورا کارگردانی داشتم ولی از لحاظ قصه گویی ربطی به اروپا نداشتم زیرا آنها سینماگرهای حرفه‌ای دارند به همین خاطر تصمیم گرفتم به همان افغانستان بروم.

وقتی به افغانستان رفتم لهجه‌ام ایرانی بودم و از آداب و رسوم، اطلاعات زیادی نداشتم و با مشکلات زیادی مواجه شدم اما برای آنکه لایه‌های درونی و عمیق فرهنگی و اجتماعی افغانستان را پیدا کنم باید در میان آنها زندگی و رفت و آمد می‌کردم. برای بهتر بودن این شرایط در دفتر یونیسف افغانستان کار کردم و رئیس ارتباطات یونیسف شدم و وظیفه‌ام این بود که باید به شهرهای مختلف می‌رفتم و داستان زندگی آدمها را می‌نوشتم و همین امر کمک زیادی برای نوشتن فلمنامه‌ام کرد.

شهابی: صحرا قابلیت‌های زیادی دارد که توانسته در افغانستان زندگی کند و به این موقعیت برسد. از لحاظ قانونی وضعیت این کشور قابل تأمل است یعنی قانونی وجود دارد که این امکان را ایجاد کرد، دختری مانند صحرا که در ایران به دنیا آمده و از نظر جنسیتی متفاوت از دیگر رجال سیاسی است و همچنین شیعه است بتواند رئیس افغان فلم که همان سازمان سینمایی در ایران است، شود و در واقع سیاست‌های سینمایی کشورش را تعیین کند.

آبگون: زمانی که برای فلمبرداری در افغانستان و کابل می‌رفتیم به مناطقی بر می‌خوردیم که از اعضای طالبان و یا حتی داعش بودند. بنابر این فعالیت در این فضاها کار آسانی نبود به طور مثال روزی نزدیک بود دعوایی شکل بگیرد که خوشبختانه خانم کریمی توانست آن را مدیریت کند و جلوی اتفاقات بعدی را بگیرد. بنابر این وقتی در چنین فضایی این فلم اکران شده یعنی حتما قانونی جلوتر از عرف جامعه وجود دارد.

با ۸۰۰ کیلو بار بر دوشمان، می‌دویدیم!

*آقای آبگون شما به عنوان صدابردار این فیلم، آیا تجربه کار در این موقعیت‌ها را داشتید و پیش از این به افغانستان رفته بودید؟

آبگون: در زمان احمد شاه مسعود سفری به افغانستان داشتم و یک فلم درباره پناهنده‌های افغان ساخته بودیم به همین دلیل ارتباطی با افغانستان شکل گرفت و به آنجا رفتیم. ما حدود ۱۲ روز آنجا بودیم و گاهی مسیرهایی را هم با شتر تردد کردیم اما «حوا، مریم، عایشه» اولین فلمی بود که به طور جدی برای فلمبرداری به افغانستان رفتم. تجربه به من می گفت کار سختی خواهد بود زیرا پیش از این در مناطقی مانند عراق هم کار کرده بودند و با شرایط آشنا بودم.

صدا هم مثل تصویر، ممکن است فرم را تغییر دهد و به طور مثال سینمای داستانی را به مستند تبدیل کند. باید همه چیز در اختیار کارگردان باشد و برای من واضح بود که ما هیچ احاطه‌ای بر روی صدا نخواهیم داشت. در ایران می توانیم راحت به دیگران بگویید لطفاً سکوت را رعایت کنید اما آنجا اصلا نمی‌شد چنین حرفی زد از طرف دیگر رفت و آمد هلیکوپترها و هواپیماها هم ماجرای دیگری داشت و در یک روز شاید بیش از ۱۰ بار گذر میکردند که جریان صدابرداری را بسیار دشوار می‌کرد.

ما برای برگشت به ایران هم داستان‌هایی داشتیم زیرا همان روز به دلیلی تمام راه ها بسته شد و مجبور شدیم تمام تجهیزاتی که با خودمان آورده بودیم را روی کولمان‌ بگذاریم و به سمت فرودگاه بدویم. همه اینها یعنی ما باید زمان زیادی می‌گذاشتیم تا برخی مسائل بدیهی را حل کنیم.


نمایی از فیلم «حوا، مریم، عایشه»
*خانم کریمی، عوامل فیلم را چگونه انتخاب و هدایت ‌کردید؟ آیا همه ایرانی بودند؟

کریمی: استادم همیشه به من می‌گفت که باید به عوامل فیلمت احترام بگذاری زیرا هرکدام می دانند که در حال انجام چه کاری هستند و تو کارگردانی و کار خودت را بکن و به دیگر عوامل کاری نداشته باش. از طرفی دیگر عوامل را از ایران آورده بودم و در مدت چهل روزی که فیلمبرداری انجام شد اتفاقت عجیبی رخ داد. زمستان سردی بود، ۵ بار انفجار رخ داد، زلزله آمد و به غیر از عوامل ایرانی، تمام کسانی که از افغانستان به تیم ما اضافه شده بود آماتور بودند. ماجرا تا جایی ادامه پیدا کرد که من برادرم را مجبور کردم کل ایام فیلمبرداری شب ها کنار ژنراتور بخوابد. ما نزدیک ۸۰۰ کیلو تجهیزات از ایران آورده بودیم و در منطقه‌ای که ما فیلمبرداری می‌کردیم اهل طالبان بودند!

مطمئن بودم جزو ۱۰۰ زن برتر افغانستان می‌شوم اما …

* چه واکنش‌هایی از ساخت این فیلم و موفقیت‌هایش در افغانستان دریافت کردید؟ آیا واکنش‌های مثبت و مشوقانه هم از فیلمتان شد؟

کریمی: از بین سه میلیون مهاجر افغان فلمی با بزرگان سینمای ایران ساختم که خود ایرانیان دوست دارند با آنها کار کنند. اولین فلم افغانی است که در سینما اکران می‌شود و ممیزی بسیار کمی دارد. این اتفاق می‌تواند مانند بمبی عمل کند اما در سکوت مطلق است. این همه جایزه برای کشورت بیاور، نامش را مطرح کن اما به خاطر ارزش‌های عرفی، به خاطر آنکه زن هستم، به خاطر آنکه شیعه هستم و به خاطر انکه فارس هستم، من را جدی نمی‌گیرند.

مطمئن بودم امسال جزو ۱۰۰ زن برتر افغانستان خواهم شد زیرا یک نهاد مرده را زنده کردم و در تاریخ افغانستان اولین بار است که من از طریق یک پروسه آزاد توانستم رئیس سازمان سینمایی کشور شوم و فلمی مستقل ساختم که در جشنواره های بزرگ دنیا مورد استقبال قرار گرفته است. مطمئن بودم که این اتفاق خواهد افتاد اما باز هم من جزو صد زن برتر نشدم!

*این اثر از گزینه های معرفی به اسکار از طرف سینمای افغانستان هم بود. چه شد که در نهایت این اتفاق رخ نداد؟

شهابی: کمیته‌ای در افغانستان وجود دارد که آثار را برای اسکار اعلام می‌کند. ۷ نفر در جلسه حضور دارند فلم ها را می بینند و برای فیلم ما همه کارهای لازم انجام و برای معرفی به اسکار انتخاب شد. اما کسی برای کمیته اسکار نامه نوشت که این پروسه به درستی طی نشده در حالیکه تا جایی که ما میدانیم همه چیز به درستی انجام شده بود.

این فلم تاکنون در ۱۴ فستیوال شرکت کرده و در این میان جایزه بهترین بازیگر زن فیلم به صورت جمعی به سه زن بازیگر این اثر اهدا شد. البته شرایط خاصی هم برای فیلم ما در اسکار رخ خواهد داد و حرف هایی زده شده و امیدوارم اتفاق خوبی برای آن رقم بخورد.

یادداشت آنجلینا جولی درباره «حوا،مریم، عایشه»

*این اثر در جشنواره ونیز هم به نمایش درآمد یکی از اتفاقت خاصی که رخ داد این بود که آنجلینا جولی یادداشتی را درباره این فیلم منتشر کرد. چطور این اتفاق رقم خورد و با چه واکنش‌هایی مواجه شدید؟

کریمی: دیدن خود من برایشان جالب بود و به من میگفتند که نگاهمان با این فیلم به افغانستان تغییر کرد و اصلا چنین تصویری نسبت به این کشور نداشتند و تا کنون نگاهی به کلیشه‌های موجود نشده بوده. جلسه پسرش و پاسخ ما نیز حدود ۳۵ دقیقه طول کشید که طولانی‌ترین جلسه در ایام جشنواره بود. بعد از اتمام فیلم هم حدود ۷ دقیقه توسط مخاطبان حاضر در سالن تشویق شدیم.

شهابی: اتفاق جالبی در این جشنواره برای ما رخ داد. وقتی صحرا مدیر افغان فیلم شد آنجلینا جولی به جهت آنکه توجه زیادی به افغانستان دارد با ارسال نامه‌ای به صحرا تبریک گفت. بعد از این اتفاق با مدیر روابط عمومی فیلم که آمریکایی است صحبت کردم و نظرش را راجع به اینکه چطور می توانیم در جشنواره ونیز کاری کنیم که فیلم ما بیشتر دیده شود، خواستم. در نهایت تصمیم گرفتیم نامه‌ای به آنجلینا جولی بزنیم و از او بخواهیم به ما کمک کند و ببینیم آیا دوست دارد صحبتی درباره فیلم ما داشته باشد یا خیر. بر همین اساس نامه ای برای تهیه کننده نوشتم و تریلر فیلم را برای او فرستادیم و گفت، دوست دارد فیلم را به صورت کامل ببیند و این چنین بعد از دیدن فیلم یادداشتی را برایمان فرستاد تا بتوانیم یک روز مانده به اکران فیلم در جشنواره ونیز منتشرش کنیم. همین موضوع باعث شد سالن هزار نفری ما به طور کامل پر شود و تماشاچیان تا پایان آن در سالن ماندند.


نمایی از فلم «حوا، مریم، عایشه»
فلم ساختن در افغانستان چالش‌های زیادی دارد

* اکنون «حوا، مریم، عایشه» در سینماهای گروه هنر و تجربه هم در حال اکران است و این در حالی است که این اولین اثری است که از سینمای افغانستان در ایران به نمایش در آمده.

شهابی: بله همینطور است. دلم می‌خواست فلم در ایران هم اکران شود و به همین دلیل آن را به آقای صانعی مقدم نشان دادم و ایشان هم برای اکران موافقت کردند و روی پرده رفت البته سانسورهایی در زمان بازبینی آن در ارشاد اعمال شد ولی لطمه ای به داستان فیلم نزده است.

بعد از اکران هم قرار است در شبکه‌های نمایش خانگی و VOD در اختیار مخاطب قرار بگیرد و علت این تصمیم هم این است که برایمان مهم نیست مخاطب فیلم را کجا ببینید، مهم این است که فیلم دیده شود.

کریمی: در این چند مدتی که در ایران اکران داشتیم، بیشتر افغان‌ها برای تماشای این فلم به سینماها می‌ایند. از پیرزنی که از منطقه ای حاشیه ای تهران به سینما آمده بود تا جوانان. همه اینها به من انگیزه میدهد تا کارم را ادامه دهم.

فلم ساختن در افغانستان چالشهای بسیار زیادی دارد و باید تصمیمات سختی بگیری و از لحاط‌ عاطفی ممکن است طرد شوی شاید حتی مجبور شوی بین تجربه حس مادری و فلمساز بودن، یکی را انتخاب کنی. اما الان با اکران فلم و گرفتن بازخوردها، مطمئن شدم که راهم را درست انتخاب کرده‌ام و باید فیلمساز می‌شدم نه هیچ چیز دیگری.

به گزارش ایسنا در این فلم آرزو آریاپور نقش حوا، فرشته افشار در نقش مریم و حسیبا ابراهیمی در نقش عایشه ایفای نقش می‌کنند. این بازیگران در جشنواره فیلم‌های آسیایی لس آنجلس جایزه بهترین بازیگر زن را به طور مشترک دریافت کردند.

از دیگر عوامل این فیلم، به مدیر فلمبرداری: بهروز بادروج، تدوین: مستانه مهاجر، مدیر صدابرداری: اصغر آبگون، مدیر صداگذاری: محمد رضا دلپاک، موزیک: صبا ندایی، علی توکلی، مدیر تولید: احمد شاه سلطانی، سمیع حسیب نبی زاده، دستیار کارگردان: کاوه آیریک، طراح صحنه و لباس: سکینه غلامعلی، طراح گریم: مریم فقیر زاده، عکاس پشت صحنه و منشی صحنه: محمد عقیل پاییز، سرمایه گذار: احمد شاه سلطانی می‌توان اشاره کرد.