آیا عبدالله میتواند در شورای مصالحه، شکستهای پیهماش را تلافی کند؟
نگاه نو_ عبدالله بعد از پیروزی جهاد و مقاومت به صفت یکی از چهره های نزدیک به قهرمان ملی احمدشاه مسعود خوانده میشود. داکتر عبدالله که اصلاً یک پزشک است، فقط چند سال اندک از عمر نزدیک به ۶۰ سالش را صرف پزشکی کرده است. عبدالله عبدالله پس از سقوط طالبان در ادارهی موقت و دولت انتقالی افغانستان سمت وزارت خارجه را داشت. در طول حکومتهای پساطالبانی هوادارانش او را یک سیاستمدار آرام، ملیگرا و نرممزاج در مسایل علیای کشور معرفی میکنند. اما مخالفانش او را یک مدیر ناکاره، سیاستمدار سستعنصر، بیخاصیت، منفعتجو و فرصتطلب میپندارند و مدام وی را به ناپایبندی به قانون اساسی و بیتوجهی به خواستهای قانونی هوادارانش متهم میکنند. عبدالله عبدالله منحیث یکی از تکراریترین چهرههای انتخاباتی در طول سه دور انتخابات اخیر در افغانستان از سوی مردم شناخته میشود.
نگاه کوتاهی میاندازیم به سه دور انتخابات اخیر در افغانستان و نقش آقای عبدالله در آنها:
انتخابات ۱۳۸۸
دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ۲۹ اسد سال ۱۳۸۸ برگزار شد و ۳۰ نفر در آن برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری نامنویسی کردند.
در ابتدا میزان آرای حامد کرزی حدود پنجاه و پنج درصد آرای واجدین شرایط اعلام شد، ولی با بررسی تقلبها، آرای کرزی به زیر ۵۰ درصد رسید و انتخابات به دور دوم رفت. عبدالله عبدالله رقیب کرزی اعلام کرد که در اعتراض به عملکرد نادرست حکومت و کارکرد نادرست کمیسیون انتخابات، در دور دوم انتخابات شرکت نخواهد کرد و در نتیجه، کرزی رییس جمهور منتخب اعلام شد.
بعد از این، عبدالله از سوی طرفدارانش که او را برندهی قطعی انتخابات میدانستند به عدم دفاع از آرا و حقوقشان متهم شد. یگانه توجیه که داکتر عبدالله در ین باره داشت، تقلب، مداخلهی خارجیها در انتخابات و فشارهای بیرونی بود.
انتخابات ۱۳۹۳
در این دور از انتخابات ریاست جمهوری، ۱۱ نامزد برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری به رقابت پرداختند که یکی از آنها داکتر عبدالله بود. عبدالله اینبار با در نظر داشتن تجربهی تلخ انتخابات قبلی، قصد اشتراک در انتخابات را نداشت، اما با تشویق و کمپین میانحزبی بعضی از بزرگان حزب جمعیت از جمله عطامحمد نور در مشورت با بعضی از سیاسیون و احزاب، خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرد. انتخابات برگزار شد، اما قبل از آن که محمداشرف غنی از سوی کمیسیون پیروز انتخابات اعلام شود، داکتر عبدالله با حمایت عمیق طرفدارنش و با راه انداختن تظاهرات و راهپیماییهای گسترده در نقاط مختلف افغانستان از نپذیرفتن نتایج نهایی انتخابات از سوی او و تیمش خبر داد. با در نظر داشتن مقضیات زمانی و منافع علیای کشور مصلحت به این شد که هر دو تیم روی حکومت توافقی کار کنند؛ همان بود که ساعاتی قبل از اعلام نتایج انتخابات از سوی کمیسیون انتخابات هر دو نامزد در حضور رییس جمهور وقت حامد کرزی، رهبران جهادی، دیپلماتهای خارجی که در راس آنها جان کری قرار داشت. توافقنامه حکومت وحدت ملی را ساختند. به اساس این توافقنامه نامزدی که بیشترین رای را به دست آورده بود، رییس جمهور میشد و پست ریاست اجرایی در اختیار تیم دوم قرار میگرفت و به این شکل حکومت وحدت ملی به میان آمد.
بعد از تشکیل حکومت وحدت ملی آقای عبدالله نتوانست از صلاحیتهایی که برایش در توافقنامه حکومت وحدت ملی ذکر شده بود، به درستی استفاده کند و دستآوردهای قابل ملاحظه داشته باشد. در عین حال او موفق به کسب رضایت همه هوادارانش نشد، طوری که باعث شد خشم طرفدارانش، از جمله عطامحمد نور غلیان کند و آنان، داکتر عبدالله را متهم به نداشتن مهارت مدیریتی و ناتوانی در استفاده از صلاحیتهای قانونیاش کنند. یگانه توجیه داکتر عبدالله در این همه ناکاراییها در زمان حکومت وحدت ملی، صبر استراتژیک برای حفظ نظام بود.
انتخابات ۱۳۹۸
در انتخابات ۱۳۹۸ آقای عبدالله کاملاً به این پی برده بود که دیگر نه پشتیبانی حزبی قوی دارد و نه هم حمایت سیاسی و اجتماعی.
اما این بار قضیه قسمی دیگری رقم خورده بود؛ اجماع فقط به نام ملی، منطقهای و جهانی برای صلح به میان آمده بود. طالبان به صورت مستقیم و امریکا به عنوان طرف مذاکره با طالبان و تعدادی از سیاسیون بیباور به یک نظام دموکراتیک، سر و صداهای حکومت موقت را بلند میکردند.
این افواهات به دور از منطق و عوامفریبانه، باور خیلی از سیاسیون و احزاب را در رابطه به انتخابات، ضعیف و حتا بیباور ساخته بود. از این جمله، یکی هم حزب جمعیت اسلامی بود، اما کمیسیون انتخابات همیشه به برگزاری انتخابات تاکید داشت.
بالاخره زمان نامنویسی نامزدان انتخابات فرا رسید و کاندیدان ثبت نام کردند. جمعیت اسلامی هم به منظور این که از دیگر احزاب، جریانهای سیاسی کم نیاورد در اوج زدوبندهای حزبی با کمال بیمیلی، آقای عبدالله را به عنوان نامزد این حزب معرفی کرد. بیمیلی و بیباوری به انتخابات تا یک هفته قبل از برگزاری انتخابات در سیمای مبارزاتی این تیم به خوبی مشاهده میشد. بیباوری به انتخابات باعث شد که تیم آقای عبدالله به بحران بیبرنامهگی مواجه شود و برای رهایی از این بحران مدام دست و زبان به گلایه و شکایت از تیمهای دیگر باز کند و بس.
این امر باعث شد که این بار تیم ثبات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله نتواند رضایت و حمایت تودههای بزرگ جامعه را کسب کند و در این انتخابات رای سرنوشتسازی به دست آورده و به پیروزی برسد؛ با آن هم داکتر عبدالله تا آخرین لحظه، قبل از امضای توافقنامه، حمایت قاطع تیم و هوادارانش را داشت، اما بعد از امضای توافقنامه و به قول جمعیت اسلامی قبول ماموریت در شورای ملی مصالحه، جمعیت اسلامی که گهوارهی سیاسی آقای عبدالله محسوب میشود، نیز وی را همراهی نکرده و تنهایش گذاشت.
آیا جبران همهی کمیهای سه دور انتخابات گذشته ممکن است؟
بیگمان که صلح یگانه آرزوی گمشده و ایدهآل مردم افغانستان در چهار دهه اخیر است. مردم افغانستان برای رسیدن به یک صلح حقیقی و پایدار حاضر به دادن هر نوع قربانی و بزرگی هستند، حتا گذشتن از اشتباهات بزرگ و استراتژیک رهبران سیاسی.
اکنون که داکتر عبدالله بر اساس توافقی که شده در راس شورای ملی مصالحه قرار دارد، امید میرود که بتواند در همآهنگی کامل با حکومت و جامعهی جهانی و با استفاده از ظرفیتهای موجود و بومی ملی و بینالمللی این پروسه خطیر و سرنوشتساز را به موفقیت برساند و ملت خویش را از این بدبختی ۴۰ ساله برای همیش رهایی بخشد؛ تا باشد در به دست آوردن این افتخار بزرگ در تاریخ افغانستان سهم قابل ملاحظهای داشته باشد.