آخرین فرمانده

منبع: مجله پولیتیکو

نویسنده: جمیز کیت فیلید، نویسنده و پژوهشگر اندیشکده مطالعات ریاست جمهوری و کانگرس امریکا

برگردان: بهار مهر


جنرال آستین میلر راهی برای عقب زدن طالبان در افغانستان یافت، اما در عوض او مسوول خروج امریکا از این کشور شد.

در یک روز سرد و پاک اکتوبر ۲۰۱۸، جنرال آستین  «اسکات» میلر از چرخبال خود به منظره­ای چشم دوخته بود که معجونی از زیبایی و اسرار بود؛ قله‌های سر به فلک‌کشیده هندوکش هرچه به جنوب کشیده می‌شد، چون رود قهوه­ای به نظر می‌رسید. اما خشکی بود، او می‌دانست که یک سرباز یا هم یک ارتش می‌توانست در آن ناپدید شود.

چند هفته از کار او به عنوان فرمانده ارشد نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان می‌گذشت؛ اما او و رهبری ارشد تیم او، انکشافات زیادی را در افغانستان در جریان دو دهه گذشته شاهد بودند که صرف نظر از سایه تراژید آن، جنگ چون تجدید دیدار می‌نمود. تا زمانی که او فرماندهی را به دست گرفت، شماری از سربازان، پسران و دختران همکاران مسن او بودند؛ جوانان داوطلبی که خاطره­ای از حملات تروریستی‌ای که امریکا را دو دهه پیش به این سرزمین کشانده بود، نداشتند.

نوامبر ۲۰۱۹، ولایت لوگر. | U.S. Army Reserve/Spc. Jeffery J. Harris

عملیات به رهبری او در افغانستان، اکنون به «حمایت قاطع» تغییر نام کرده بود و مأموریت آن پیش از این از رویارویی مستقیم جنگی سربازان امریکایی با طالبان به حمایت از ارتش و پولیس افغانستان تغییر یافته بود. پس از ۱۸ سال حضور امریکا، طالبان در حال به دست آوردن قدرت بیش‌تر بودند و دولت مورد حمایت ایالات متحده در کابل برای حفظ کنترل کشور تقلا می‌کرد.

میلر آخرین افسر از میان ۱۸ افسری بود که از هفت کشور در جریان کل مأموریت نیروهای امریکایی و ناتو، رهبری آنان را برعهده می‌گرفت. ۹ تن آخری، همه جنرال‌های امریکایی بودند. اما تجربه میلر به گونه منحصربه‌فرد در خور وظیفه‌ای بود که او در پیش رو داشت. به عنوان یک افسر نخبه نیروهای دلتا (دلتا فورس) جنرال میلر اغلب زمان مأموریت خود را در رهبری نیروهای سری پنتاگون «گروه عملیاتی سیاه» سپری کرده بود که آنان تروریستانی را در گوشه‌های خصم‌آلود جهان به دام انداخته و یا جنگیده بودند. در آغاز مأموریت خود در افغانستان، میلر عضوی از تیمی بود که برنامه مبتکرانه­ای را به نام «عملیات ثبات دهات» که در آن نیروهای خاص ایالات متحده، آموزگاران و مشاوران پولیس محلی و سایر مسوولان محلی در دورترین قریه‌های أفغانستان بودند، راه‌اندازی کرده بود.

برنامه متذکره، امریکایی‌ها را در تماس مستقیم و مداوم با بخش کوچکی از اجتماع و مردم قرار می‌داد. و چنان‌که میلر در یک مصاحبه تذکر داد، هرچه او بیش‌تر در مورد دینامیک قبیله‌ای افغانستان آموخت، به همان اندازه او درک کرد که از فهم کامل کشوری که او مسوول با ثبات‌سازی آن بود، عاجز است.

آن تجارب به او شناخت و تماس عمیق از شبکه مقامات و مسوولان امنیتی تا سطح ولسوالی‌ها فراهم کرد. احتمالاً هیچ‌کدام موثرتر و پرجاذبه چون جنرال رازق، فرمانده پولیس قندهار، نبود. یک فرمانده پولیس و در آوان سی ساله‌گی که میلر برای مشورت با او سفر می‌کرد. بسیاری از افغانستانی‌ها رازق را یک مسوول قدرتمند حکومتی در قندهار، خاستگاه گذشته طالبان، می‌دانستند؛ چهارراه تاریخی که هنوز دژی برای شورشگری است.

هنگامی که میلر در ماه اکتوبر با رازق و والی قندهار صحبت کرد، بحث فقط احساس هشدار وی در مورد ثبات افغانستان را تقویت کرد. طالبان حملات جدیدی را هم‌زمان با آغاز فرماندهی او در نیروهای امریکایی و ناتو، آغاز کرده بودند.

اطلاعات نشان می‌داد که دولت تحت حمایت ایالات متحده در کابل بیش از نیمی از ۴۰۷ ولسوالی کشور را به طور کامل به دست دارد. یک گروه تروریستی دیگر به نام شاخه خراسان داعش، یک سری بمب‌گذاری‌ها که منجر به کشته شدن صدها غیرنظامی در شهرهای افغانستان شده بود را راه‌اندازی کرد. اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان، خواستار استعفای کل تیم امنیت ملی خود شده بود و این امر باعث ایجاد یک آشفته‌گی و عدم اطمینان بیش‌تر برای یک فرمانده امریکایی تازه‌کار شده بود.

میلر و اطرافیانش پس از ملاقات با رازق و والی قندهار در محوطه فرماندهی، منتظر چرخبال خود بودند تا آن‌ها را به کابل برگرداند. هنگامی که میلر برای گفت‌وگو با برخی از سربازان امریکایی از مجاورت مقامات افغان دور شد تا با سربازان امریکایی در محل صحبت کند، انفجار مهیبی از آتش سلاح‌های خودکار فقط در چند متری محل فرود هلی‌کوپتر فوران کرد. میلر اسلحه خود را کشید و پشت یک وسیله خم شد و دیگران را نیز به این کار هدایت داد. فرد مهاجم که از عوامل نفوذی طالبان بود و به عنوان محافظ امنیتی کار می‌کرد، به سرعت کشته شد. هنگامی که تیراندازی متوقف شد، والی قندهار و جنرال جفری اسمایلی و دو امریکایی دیگر زخمی شده بودند. دو مقام افغان از جمله جنرال رازق کشته شدند.

به میلر واضح بود که ایالات متحده به رویکرد جدید و آنی نیاز دارد.

میلر در مصاحبه‌ای گفت: «کشته شدن رازق تأثیر جدی بر روان افغان‌ها داشت.» «او به عنوان شخصیت کاملاً ضد طالبان که به نوعی شکست‌ناپذیر بود، شهرت بزرگ‌تری نسبت به عمری که سپری کرده بود، داشت و بسیاری او را قهرمان افغانستان می‌دانستند. مرگ او فقط اوضاع امنیتی بسیار نامطلوب را تشدید کرد.» چنان‌که میلر گفت: «ارزیابی من این بود که طالبان ابتکار عمل تاکتیکی را به دست گرفته‌اند.»

میلر با توجه به ایده‌هایی که در طی چند سال گذشته به عنوان فرمانده نیروهای ویژه در جنگ با داعش کسب کرده بود با راه‌اندازی حملات هوایی و اطلاعات دقیق امریکا برای کمک به عقب راندن طالبان، تقویت نیروهای افغان و مهم‌تر از آن آوردن فشار بر رهبری طالبان مبنی بر مسامحه در مذاکرات صلح که از یک ماه پیش آغاز شده بود، عمل کرد.

اسکات میلر در افغانستان. | Jeff Harris/Defense Department

مذاکراتی که با امضای موافقت‌نامه دوحه در فبروری ۲۰۲۰ همراه بود. ایالات متحده موافقت کرد که تمام نیروهای خود را تا پایان ماه می ۲۰۲۱ خارج کند و طالبان توافق کردند که در جهت صلح دایمی گام بردارند.

همه طرف‌ها فهمیدند که زمان و صبر برای جنگ طولانی افغانستان در واشنگتن رو به پایان است. هنگامی که ارتش ایالات متحده شروع به خروج کرد و منابع میلر کم‌تر و کم‌تر شد، طالبان دوباره دست به حمله زدند و به جای این‌که از طالبان بخواهند که به تعهد خود مطابق توافق‌نامه عمل کنند، رییس جمهور جو بایدن پایان کار را رسمی کرد. اپریل گذشته، وی دستور داد تا حداکثر تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، برابر با بیستمین سالگرد حملات تروریستی که ایالات متحده را به طولانی‌ترین جنگ تاریخش کشاند، همه نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند.

در یک تناقض، در جنگی که سراسر پر از تناقض است، به فرمانده تقریباً منحصربه‌فرد و واجد شرایط برای جنگیدن، دستور داده شد تا از میدان جنگ خارج شود. در حالی که چرخبال‌ها و هواپیماهای باربری به سرعت سربازان و تجهیزات امریکایی را از پایگاه‌های ایالات متحده در افغانستان منتقل می‌کردند، اسکات میلر مسوول پاسخ‌دهی به پرسش‌های سختی بود که با خروج سریع نیروها مطرح شد: آیا نیروهای امنیتی افغانستان می‌توانند اوضاع را بدون مشاوران امریکایی در اراضی و چرخبال‌ها و هواپیماها در هوا، به دست داشته باشند؟ آیا می‌توان به وعده‌های طالبان اعتماد کرد که اجازه ندهند گروه‌های تروریستی بین‌المللی مانند القاعده از این کشور به عنوان پناه‌گاه استفاده و به غرب یک‌بار دیگر حمله کنند؟ آیا ایالات متحده و متحدانش طی ۲۰ سال گذشته پیش‌رفت کافی برای جلوگیری از تکرار جنگ داخلی افغانستان در دهه ۹۰ داشته‌اند؟ با رشد در حال افزایش طالبان، چه اتفاقی برای آن‌هایی خواهد افتاد که با نیروها و پیمان‌کاران امریکایی کار کرده‌اند، به ویژه ترجمانان و گروه‌های جامعه مدنی و حقوق زنان؟

میلر قبل از عزیمت از افغانستان در اوایل همین هفته، در مصاحبه‌ای گفت: «این پرسش‌ها به شما سنگینی می‌کند و این فقط من نیستم، بسیاری از افراد دیگر در این مأموریت آخری در افغانستان خدمت کردند که پیش از این نیز بارها به افغانستان اعزام شده بودند و ما همه با مردم افغانستان رابطه داریم و اکنون که در حال عزیمت هستیم و مردم با خطر در حال افزایش مواجه‌اند، من تعجب می‌کنم که چگونه مورد لطف آنان قرار داریم. بنابراین، ما مسوولیت سنگینی را حس کرده‌ایم که سعی داریم این خروج به درستی انجام شود، نه تنها به همکاران افغان ما، بلکه به تمام کسانی که این‌جا خدمت کرده‌اند، به شمول آنانی که خدمت کردند و زخمی خانه برگشتند و به ویژه به آنانی که خدمت کردند و نتوانستند خانه برگردند.»

میلر پس از تخلیه پایگاه هوایی بگرام، آخرین و بزرگ‌ترین پایگاه ایالات متحده در افغانستان، رسماً پرچم مأموریت حمایت قاطع را پایین کرد و به گونه نمادین عملیات حمایت قاطع را در ۱۲ جون به عنوان آخرین فرمانده جنگ ایالات متحده پایان داد. سپس در یک مراسم خداحافظی کوتاه با حضور بسیاری از مقامات ارشد افغانستان، میلر متعهد شد: «مردم افغانستان تا آخر عمر در قلب و ذهن من خواهند بود.»

جنرال بازنشسته دیو پرکینز، رییس سابق میلر که به عنوان رییس فرماندهی آموزش و دکترین ارتش ایالات متحده کار کرده است، از دشواری مأموریتی که میلر در اپریل تحویل داده است، می‌گوید. پرکینز از پیشگامان حمله به عراق است و سپس هشت سال بعد به او وظیفه سپرده شد که سازمان‌دهی خروج همه نیروهای امریکایی را انجام دهد. پرکینز گفت که با بستن «پایگاه‌های عملیات پیشگام» دست‌های میلر بسته شد، او از یک طرف با کاهش نیروها مواجه بود و از جانب دیگر باید به گونه مداوم برنامه محافظت از نیروها را نظارت می‌کرد تا با این کار تمرکز و روحیه نیروهای عازم را حفظ می‌نمود و هم‌چنان تلاش می‌کرد تا باور و اعتماد أفغان ها را حفظ کند.

اسکات میلر و یاسین ضیا. | Jeff Harris/Defense Department

«اسکات میلر هرگز سخت‌ترین کارها را به هم نزده و همیشه نظم و تعهد داشته است که آن‌چه را که صحیح می‌داند، انجام دهد و این به معنای آن است که تمام تلاش خود را برای جدا کردن از این طریق انجام دهد تا دولت افغانستان متلاشی نشود. و مردم هنگام بیرون آمدن از بالگردهای ما آویزان نیستند.» «از آن‌جا که باور کنید، حمله به کشوری بسیار آسان‌تر از ترک منظم آن است.»

«اسکات میلر در دشوارترین وظایف خم به ابرو نیاورده و همواره برای آن‌چه فکر می‌کرده درست است، نظم و تعهد داشته است و این به آن معنا است که در امر خروج تمام سعی خود را کرده است تا دولت افغانستان آسیب نبیند و مردم به چرخبال‌های ما هنگام خروج، آویزان نیستند». پرکنیز در ادامه گفت: «باور کنید حمله به یک کشور از خروج منظم از آن، آسان‌تر است.»

تا زمان نگارش این سطور، تقریباً ۶۵۰ سرباز امریکایی برای محافظت از سفارت ایالات متحده و کمک به تأمین امنیت فرودگاه بین‌المللی کابل در کشور باقی مانده‌اند. گرچه رییس جمهور بایدن هفته گذشته مهلت فنی برای خروج نهایی را تا ۳۱ آگست افزایش داد، اما میلر خودش اکنون در حال عزیمت به ایالات متحده است و طولانی‌ترین جنگ امریکا عملاً به پایان رسیده است.

در هفته‌های اخیر، من طی دو مصاحبه تلفنی و نامه‌نگاری طولانی با میلر ارتباط برقرار کردم و با تعدادی از همتایان و مربیان سابق وی در جامعه رهبران ارشد ارتش ایالات متحده و فرماندهان جنگ‌دیده صحبت کرده‌ام. آن‌چه نمایان می‌شود، تصویری از یک افسر آگاه و خارق‌العاده است؛ شخصی که از توجه رسانه‌ها و تبلیغاتی که برخی از جنرال‌ها شیفته آن است، دوری می‌کند. بسیاری از همتایان وی باور دارند که هیچ‌کس با لباس و مهارت او در زمینه مبارزه با تروریسم، صلاحیت کافی برای نوشتن فصل آخر طولانی‌ترین جنگ امریکا پس از ۱۱ سپتامبر را ندارد.

میلر به دلیل سبک رهبری نسبتاً آرام شناخته می‌شود؛ با گوش دادن دقیق و نه سر و صدا و تکبر که برخی از افسران ارشد تبارز می‌دهند. وی به خصوص در خوانش تاریخ نظامی بسیار مشهور است. او یادداشت‌های جنرال اولیس اس. گرانت را برای فرماندهان خود در آستانه نبرد ویکسبورگ یا درخواست‌های هنری کیسینجر از خاطرات «پایان دادن به جنگ ویتنام» را نقل می‌کند.

زنده‌گی حرفه‌ای میلر او را از مسیر تعداد قابل توجهی از پیچیده‌ترین و دشوارترین درگیری‌های امریکا برده است و در طول این مسیر، او در صف اول از دست دادن تمرکز با هزینه سنگین یا تزلزل در تعهد ملی قرار گرفته است. وی به عنوان تورن ۲۸ ساله نیروهای دلتا در جنگ موگادیشو (۱۹۹۳) شرکت کرد که در آن ۱۹ سرباز امریکایی کشته شدند؛ جنگی که بعدتر در فلم «سقوط بلک هاک» به شهرت رسید. به حیث دگرمن در افغانستان (۲۰۰۱) میلر در آن‌چه در آن زمان یک پیروزی سریع به نظر می‌رسد در سرنگونی رژیم طالبان از قدرت و محاصره بن لادن در کوه‌های توره بوره شرکت کرد. جایی فرماندهان امریکایی ساده‌لوحانه به جنگ‌سالاران افغان اعتماد کردند تا از تأسیسات توره بوره محافظت کنند و سپس با ناامیدی دیدند که بن لادن و رهبری القاعده اجازه یافتند در مناطق قبایلی پاکستان ناپدید شوند.

دو سال بعد، میلر در عراق مشغول خدمت بود و با شورشگری که هنوز وزارت دفاع آن را تأیید نمی‌کند، مبارزه می‌کرد، وسیله نقلیه او در یک کمین در بغداد منفجر شد و او مورد اصابت گلوله قرار گرفت. وی بعداً به عنوان معاون و فرمانده نیروهای دلتا چند بار به عراق بازگشت و در شکار موفقیت‌آمیز ابومصعب الزرقاوی (تروریست) شرکت کرد و نیروهای ویژه عملیات ویژه را در نبردهای وحشیانه در غرب ولایت الانبار، جایی که تروریست‌ها از سوریه نفوذ می‌کردند، هدایت کرد. این عملیات بخشی از «موج» موفقیت‌آمیزعملیاتی نیروهای امریکا در عراق و «معجزه انبار» بود که به نظر می‌رسید، پیروزی دیگری را به بار می‌آورد؛ اما خروج نیروهای امریکا در سال ۲۰۱۱ به القاعده در عراق فرصت داد خود را به عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» بازسازی کند.

میلر در جریان افزایش نیروهای امریکایی موسوم به «موج» ۱۱-۲۰۱۰ به افغانستان بازگشت؛ زمانی که نیروهای ایالات متحده به بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر می‌رسیدند و دوباره در سال ۲۰۱۳-۱۴ به عنوان فرمانده عمومی گروه ویژه عملیات ویژه افغانستان خدمت کرد. او در طول سال‌های ۱۸-۲۰۱۶ به عنوان فرمانده عملیات ویژه ارتش و فرمانده ستاد عملیاتی تکاوران نخبه امریکا (سیل ۶) کار می‌کرد.

زنده‌گی حرفه‌ای او با توجه به شناخت او از دینامیک منازعه بنا شده است. اما در آستانه عزیمت از افغانستان در اوایل این هفته، میلر وفرماندهی ناتو (حمایت قاطع) افسران رابط خود را از این کشور بیرون کرد و به این ترتیب دید خود را از آن‌چه بر نیروهای امنیتی افغانستان در مبارزه با طالبان می‌گذرد، از دست داد. گزارش‌های اخیر حاکی از آن است که طالبان اکنون بیش از ۱۶۰ ولسوالی از مجموع ۴۰۷ ولسوالی این کشور را کنترل می‌کنند -حدود ۶۱ ولسوالی بیش‌تر از سال ۲۰۱۸- و گارنیزیونی‌هایی که در شماری از موارد بدون جنگ تسلیم شده‌اند.

وزیر دفاع افغانستان دستور «ادغام استراتژیک» نیروهای خود را داده است، آن‌ها را در شهرهای بزرگ متمرکز و بیش‌تر مناطق حومه را به طالبان تسلیم می‌کند. به گفته برخی از کارشناسان، این امر به عنوان نشانه‌ای از ناامیدی تفسیر می‌شود، دولت افغانستان حتا در حال ایجاد اتحاد مجدد با شبه‌نظامیان مسلح مستقل با سابقه خصومت با طالبان است تا در صورت جنگ داخلی همه‌جانبه، برای بقا تلاش کند.

در بحث اخیر با سفیر زلمی خلیل‌زاد، دیپلمات با تجربه‌ای که مذاکرات صلح ایالات متحده با طالبان را رهبری کرده است، میلر در مورد روندهای منفی اخیر در داخل افغانستان بحث کرد. دو امریکایی که شخصاً با تلاش‌های اخیر برای خاتمه جنگ شناخته شده‌اند، توافق کردند که افغانستان کشور غیرمعمول است؛ جایی که رویدادها می‌تواند خیلی سریع چرخش کند. میلر در مصاحبه‌هایی که با ما داشت، این بدبینی را تأیید کرد. وی گفت که هر احتمالی وجود دارد، ممکن نیروهای امنیتی افغانستان نتوانند تاب بیاورند.

او به من گفت: «نیروهای امنیتی افغانستان تقریباً تا اندازه‌‌ای اعتماد به نفس کم‌تری دارند و رهبران آن‌ها نیز آشکارا نگران هستند، چون بخش عمده‌ای از این جنگ در مورد اعتماد به نفس است، بنابراین، در برابر حملات تهاجمی طالبان و تسلیم شدن برخی از مراکز نظامی، این کمبود محسوس است.»

او گفت: «ادغام استراتژیک نیروها توسط وزارت دفاع در شهرهای بزرگ تاکتیکی به نظر می‌رسد اما «سوال این است که کافی است؟»

میلر فرماندهی مأموریت حمایت قاطع را با این باور برعهده گرفت که فرماندهان می‌توانند از جنبه‌های عملیاتی که بد پیش می‌روند، بیش‌تر از آن‌چه که به خوبی انجام می‌شود، بیاموزند. در سال ۲۰۱۸ این به آن معنا بود که ۱۴۰۰۰ امریکایی و ۶۵۰۰ نظامی ناتو و رهبران آن‌ها در افغانستان به عنوان ستون‌های اصلی مأموریت حمایت قاطع چیزهای زیادی اما به عجله می‌آموزند.