معضل اصلی کشور فقر است
نگاه نو_ رییسجمهور در مجمع جهانی اقتصاد شرکت کرده است و نظرات افغانستان را در آنجا توضیح خواهد داد. واقعیت این است که مشکل اصلی افغانستان فقر است. اقتصاد عقبماندهی دهقانی روستایی هنوز تنها منبع بخش بزرگی از مردم افغانستان است. در ۲۰ سال گذشته به دلیل نبود منافع و ظرفیتهای انسانی کشاورزی افغانستان میکانیزه نشد تا تقاضای بازار داخلی را برآورده کند و مردم افغانستان را از گرسنهگی نجات دهد. افغانستان نیاز به یک نظام آبیاری مدرن دارد. منابع آب در افغانستان فراوان است، ولی نیاز است که نظام آبیاری و نگهداری آب وجود داشته باشد. اگر افغانستان بتواند آب خودش را مهار کند و کشاورزی را مدرن بسازد معضل گرسنهگی حل خواهد شد. مشکل اساسی این است که برای ساختن یک نظام آبیاری مدرن و نگهداری منابع آبی به پول نیاز است. پول، تکنولوژی و در مواردی نیروی متخصص باید از بیرون کشور بیاید تا این نوع پروژههای بزرگ راه افتد. باید به مناطقی آب نیست ولی زمین وجود دارد، آب رسانده شود، تا کشاورزی صورت بگیرد. خود رییسجمهور گفته است که تا زمانی که افغانستان صاحب کشاورزی میکانیزه نشود، گرسنهگی از بین نمیرود و تا زمانی که معادن آن استخراج نشود و برای آن زیبا ساخته نشود، به پای خود ایستاده نمیشود.
ولی در حال حاضر خونریزی و جنگ در کشور بیداد میکند. باید خشونت، خونریزی و جنگ متوقف شود تا افغانستان به معضل اصلیاش برسد. معضل اصلی افغانستان فقر و گرسنهگی است. فعلاً به دلیل جنگ و کشتاری که گروه طالبان به راه انداخته است، معضل اصلی خشونت جلوه میکند ولی روشن است که مشکل اصلی افغانستان فقر است. افغانستان در فهرست فقیرترین کشورهای جهان جا دارد. بودجهی عادی و عمرانی کشور از ناحیهی کمکهای خارجی تامین میشود و درآمد داخلی به اندازهای نیست که بتواند دستگاه حکومت را تمویل کند. از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۸ که جنگ و خشونت در کشور نبود، حکومت وقت با استفاده از کمکهای جهانی پروژههای زیربنایی تولید برق، مدرنسازی نظام آبیاری و تقویت بخشی زراعت را روی دست گرفت. البته حجم کمکها در آن زمان به اندازهای نبود که بتواند کشاورزی را به یک باره مدرن بسازد و سبب ترقی حداکثری روستاها شود، ولی با آن هم پروژههای مهم در آن زمان تطبیق شد. مثلاً یکی از پروژههای مهم اعمار شاهراه و تولید برق با میزان کم در درون کشور بود. جنگ سبب شد که تمام آنچه که در آن زمان ساخته شده بود، نابود شود.
در دو دههی اخیر هم بیشتر انرژی و وقت حکومت و کشورهای کمککننده در مبارزه با شورشگری هدر رفت. شورش طالبان فرصتهای کلان سرمایهگذاری، بازسازی و تکمیل پروژههای آبادانی را از افغانستان گرفت. اما در این اواخر تلاشهای جدی برای ختم جنگ در کشور به راه انداخته شده است. اگر این تلاشها به موفقیت برسد، نیاز است که همهی قدرتهای بزرگ و خرد به فکر مبارزه با فقر در افغانستان شوند. وقتی در اینجا فقر نباشد و اقتصاد عقبماندهی دهقانی جای خودش را به کشاورزی و مالداری مدرن بدهد، صنایع خفیفه شکل بگیرد و گرسنهگی از بین برود، کمک زیادی به از میان رفتن معضل تروریسم و مواد مخدر میکند. باید تجارت افغانستان به بازارهای جهانی وصل شود. اقتصاد افغانستان آن طوری که لازم است به بازارهای منطقه و جهان وصل نیست. حداقل باید افغانستان به صورت بنیادی با اقتصادهای چین و هند وصل شود. زراعت کشور باید میکانیزه شود. صنایع خفیفهی محصولات زراعتی باید وجود داشته باشد و افغانستان صاحب زیربنا و نظام نگهداری از آب شود. وقتی اقتصاد افغانستان به منطقه وصل شود و بتواند نیازمندیهای مردم افغانستان را رفع کند، جهان از بسیاری از مشکلاتی که در این گوشهای از جهان به آن مواجه است، رهایی مییابد. جهان باید روی اقتصاد افغانستان سرمایهگذاری کند.