غنی با عبدالله چه میکند؟
نگاه نو_ ارگ به اطلاع عموم رساند که دونالد ترامپ رییسجمهور ایالات متحده به محمداشرف غنی زنگ زد و با او روی موضوع حل سیاسی جنگ گفتوگو کرد. ارگ در خبرنامهای که منتشر کرده آورده است که محمداشرف غنی و ترامپ در مورد آتشبس و توقف خشونت به عنوان پیششرط مذاکرهی رسمی با گروه طالبان، توافق نظر داشتند. از تحولات روزهای اخیر این طور برداشت میشود که تفاهم لازم بین ارگ و ادارهی ترامپ به میان آمده است. موافقت ارگ به رهایی انس حقانی، مالی خان و رشید عمری، سبب شد که ایالات متحده هم مواضع خودش را به محمداشرف غنی نزدیک کند. برای اولین بار پس از شروع دیپلماسی خلیلزاد، کاخ سفید و وزارت خارجهی امریکا از تلاشهای آقای غنی برای حل سیاسی جنگ ستایش کردند. آقای ترامپ هم در یادداشتی نوشت که از اقدامات آقای غنی در رهایی دو گروگان غربی طالبان استقبال میکند. زنگزدن ترمپ به محمداشرف غنی هم نشاندهندهی آن است که مواضع دو طرف نزدیک شده است.
آقای غنی از مدتها به اینسو خواستار گفتوگوی مستقیم با ترمپ و دیگر بلندپایهگان امنیتی او بود. ایشان به خلیلزاد و تیم او باور نداشت. آقای محب مشاور امنیت ملی ارگ هم در سفرهایی که به واشنگتن داشت، همیشه به این نکته تاکید میکرد که اگر امریکا در پی حل سیاسی و پایان جنگ است باید به هر قیمتی حکومت افغانستان را هم روی میز گفتوگو با طالبان بیاورد و اگر صرف خواستار خروج نظامیان امریکایی از افغانستان است، باید این موضوع را با کابل مذاکره کند نه با طالبان. این موضع آقای محب نشان میداد که ارگ به دیپلماسی خلیلزاد هیچ باور ندارد و خواستار گفتوگوی مستقیم با تصمیمگیرندهگان اصلی در واشنگتن است. از آنجایی که پروندهی حل سیاسی جنگ در واشنگتن به آقای خلیلزاد سپرده شده بود/است، امکان گفتوگوی مستقیم تصمیمگیرندهگان اصلی کاخ سفید با محمداشرف غنی زیاد فراهم نبود.
ولی به نظر میآید که ارگ با جانب امریکا به تفاهم رسیده که در ازای آزادی زندانیان طالبان و رهایی گروگانهای غربی، ترمپ و دیگر بلندپایهگان واشنگتن مستقیم با ارگ در تماس شوند. امریکاشناسی آقای غنی بیشتر از دیگر سیاستمداران افغانستان است. او بیشتر از دیگر سیاستمداران و رقیبان سیاسیاش در ایالات متحده کار و زندهگی کرده است. آقای غنی به این باور بود که با مذاکرهی مستقیم با بلندپایهگان کلیدی واشنگتن میتواند آنان را تا حدودی با خودش همسو بسازد. این فرصت در حال حاضر برای آقای غنی فراهم شده است. اختلاف دیگر ارگ با ادارهی ترامپ روی ترکیب هیاتی بود که به نمایندهگی از افغانستان در گفتوگوهای میانافغانی احتمالی شرکت کند. خلیلزاد بسیار جدی شاکی بود که ارگ و دیگر رهبران سیاسی افغانستان در راستای تشکیل یک «هیات ملی» برای مذاکره اقدام نمیکنند. آقای غنی از آغاز به این باور بود که هیات باید هویت حکومتی داشته باشد ولی صلاحیت تصمیمگیری نداشته باشد. رییسجمهور برحال بارها به تاکید گفته است که توافقنامهی جامع آشتی و پایان جنگ باید در پارلمان یا جرگهی قانون اساسی به تصویب برسد. امرالله صالح هم باری گفت که اشرف غنی نمیخواهد سرنوشت سیاسی کشور را به دست ۱۵ نفر بسپارد. از قراین بر میآید که آقای خلیلزاد هیاتی میخواست که مثل نشست بن صلاحیت کامل تصمیمگیری داشته باشد و کار با عجله به پایان برسد. چنین مینماید که در این مورد هم مواضع ادارهی ترمپ با ارگ نزدیک شده باشد. در متن خبرنامهی ارگ آمده است که ترمپ به نقش محوری حکومت در حل سیاسی جنگ افغانستان تاکید کرده است.
سوالی که در حال حاضر باقی مانده است این است که سرنوشت انتخابات چه میشود؟ در این هیچ تردیدی نیست که عوامل خارجی در شکلدهی به تحولات سیاست داخلی افغانستان نقش عمده دارد. هر دستهی انتخاباتی افغانستان روابط خارجی خود را دارد و حتا بلندپایهگان دولتی هم به نفوذ متعارف و نامتعارف کشورهای مختلف در مناسبات قدرت افغانستان اذعان میکنند. از قراین بر میآید که رییس کمیسیون مستقل انتخابات و برخی از کمیشنران آن میخواهند که نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری را به سود آقای غنی اعلام کنند. به نظر میآید که آنان در حال حاضر نگرانی جدی از واکنش کشورهای کمککننده به انتخابات افغانستان ندارند. نزدیکی مواضع ارگ و کاخ سفید، این انتباه را ایجاد کرده اند که اعلام نتیجه به سود آقای غنی با مخالفت جدی کشورهای کمککننده مواجه نخواهد شد. کشورهای کمککننده در روزهای اخیر به ضرورت پیگیری شکایتها از مجرای کمیسیون شکایات انتخاباتی تاکید دارند و با روند بازشماری مخالفت نکردهاند. ولی سوال این است که در صورت اعلام نتیجهی انتخابات به سود آقای غنی واکنش داکترعبدالله چه خواهد بود؟ این سوال خیلی جدی است.
کمیسیون مستقل انتخابات قادر نیست که باخت نامزدان رقیب آقای غنی از جمله داکترعبدالله را با استدلال تخنیکی اثبات کند. کمیسیون مستقل انتخابات حداقل در مورد اعتبار ۳۰۰ هزار رای، نتوانسته است قناعت داکتر عبدالله و دیگر نامزدان انتخابات ریاست جمهوری را حاصل کند. روشن است در صورتی که نتیجه به سود آقای غنی اعلام شود، داکتر عبدالله با آن مخالفت میکند. ولی محافل نزدیک به ارگ به این باور اند که رییس اجرایی امروز، داکتر عبدالله سال ۲۰۱۴ نیست که بتواند یک حوزهی قومی را بسیج کند. در آن زمان اشرف غنی متحدان قدرتمند از حوزهای که داکتر عبدالله مدعی نمایندهگی از آن است، نداشت ولی در حال حاضر دارد. تردید نیست که بیشتر سیاستمداران پرنفوذ با داکترعبدالله هستند، اما آنان نتوانستند که شمار قابل توجهی از هوادارانشان را پای صندوقهای رأی بیاورند. حتا جنرال دوستم هم نتوانست کل حوزهی رایش را به پای صندوقهای رای بیارد. این امر محافل طرفدار آقای غنی را به این باور رسانده است که داکترعبدالله، دوستم، محقق، خلیلی و دیگران همان طوری که نتوانستند رایدهندهگان را پشت مراکز رایدهی قطار کنند، دیگر قادر نیستند که موجهای مردمی را به نزدیکی ارگ یا کمیسیون مستقل انتخابات بیاورند. همین محاسبه سبب شده است که ارگ احساس خطر نکند. ولی نزدیکان داکتر عبدالله به این باور اند که او امروز برخلاف ۲۰۱۴ به رغم کاهش محبوبیت مردمیاش آمادهی سازش سیاسی نیست و در جایی گفته است که اگر کمیسیون مستقل انتخابات ۳۰۰ هزار رای جنجالی را به سود دولتساز حساب کند، غنی باید از «جنازهی او بگذرد» و حکومت تشکیل دهد.
محاسبهی ارگ این است که گذشتن از جنازهی سیاسی داکتر عبدالله هزینهی سنگین ندارد. ولی دستکم گرفتن دستهی انتخاباتی داکتر عبدالله هم شاید زیاد بخردانه نباشد. همه در کابل در ۱۸ سنبله شاهد گشتزنیها و هرجومرج شماری از جوانان مسلح به بهانهی گرامیداشت از هفتهی شهید هستند و تا حال نهادهای امنیتی نتوانستهاند آن را مهار کنند. اگر دستهی انتخاباتی داکتر عبدالله در اعتراض به اعلام نتیجه به سود غنی جوانان احساساتی را به خیابان بفرستد، احتمال آن زیاد است که مشکل جدی شود. نادیده گرفتن نیروهای سیاسی بسیار ضعیف در کشورهای همسایه هم مشکل آفریده است. به طور مثال اردوی نیرومند پاکستان در سال ۲۰۱۸ فضای سیاسی را بر مبنای یک نقشهی از پیش طراحی شده ساخت و زمینه را برای پیروزی حزب تحریک انصاف عمرانخان فراهم کرد. از اثر آن انتخابات حزب مردم، مسلملیگ و دیگر احزاب شناختهشدهی پاکستان به انزوای سیاسی محکوم شدند. در آنجا هم محاسبه این بود که رهبری خاندانی این احزاب و فساد مالی آنان، سبب شده است که پایگاه حمایتیشان را از دست بدهند ولی امروز دیده میشود که تنها مولانا فضلالرحمان مشکل کلانی برای عمران خان و ارتش آفریده است.
باور برخی بر این است که امریکاشناسی محمداشرف غنی عالی است، اما افغانستانشناسی برخی از مشاوران او که از خارج آمدهاند و در اینجا زندهگی نکردهاند، بسیار مشکل دارد. تاریخ سیاسی افغانستان هم نشان میدهد که ایجاد مشکل برای یک حکومت چندان کار دشوار نیست. داوودخان تمام رهبران حزب دموکراتیک خلق را پس از تشییع پیکر میر اکبر خیبر زندانی کرد ولی در پایان روز یک جگرن و یک دگروال حکومت او را سرنگون کردند. اگر محمداشرف غنی دچار خطای محاسبه نشود، برای حل بنبست انتخابات با داکترعبدالله و دیگران وارد مذاکره میشود و به میانجیگران اجازه میدهد کار خودشان را بکنند. محاسبهی ضعیف بودن رقیب، همیشه دقیق نیست.