طرح ما برای رییس جمهور اصلاح نظام کانکور بود؟
افغانستان کشوری است که سالها قربانی جنگ و خشونت شده است. نیروهای بشری ناامید شدند، مردم مهاجر شدند. مکاتب و دانشگاهها تخریب شد، نظام اقتصادی کشور سقوط کرد و از لحاظ اجتماعی نیز کشور مواجه به بحران گردید
نگاه نو_ فیصل عمران
پس از سال ۲۰۰۱ در امور افغانستان تحولات تازهای رونما شد. افغانستان صاحب یک حکومت مرکزی شد، اوضاع جنگزده تحت اداره آمد، اکثریت طرفهای جنگ تحت یک چتر با هم شدند، دروازههای مکاتب و دانشگاهها باز شد و همه به مسیر پیشرفت کشور دعوت شدند.
۱۵ سال قبل از امروز حکومت افغانستان بازسازی کشور را اولویت خود میدانست و در زمینههای اجتماعی، تحصیلی و اقتصادی برنامههای ابتدایی را در آن زمان تنظیم کرده بودند که در آن وقت پاسخگوی چالشهای جامعه بود. اما پس از چیزی بیشتر از یکونیم دهه هنوز هم برنامههای حکومت برای جوانان در سه بخش تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی از دید ما در حالت ابتدایی و در تدبیر ۱۵ سال قبل قرار دارد که امروز پاسخگویی خواستهای جوانان و مردم کشور نیست. برای واضح ساختن این موضوع میتوان از نظام تحصیلی کشور یاد کرد که عیار با تحولات جهان نبوده و همسو با نظامهای تحصیلی کشورهای منطقه نیست. بناً به نسل جوان کشور که با تکنولوژی و علم معاصر بلدیت دارند، این شکل نظام تحصیلی قابل قبول نیست. در قطار با این مشکلات میتوان از بیکاری جوانان، نبود برنامه واضح حکومت برای جوانان، بیسواد بودن جوانان، مشکلات اجتماعی و فشارهای خانوادهگی جوانان و مانند اینها صدها مشکل دیگر را که جوانان افغانستان با آن روبهرو هستند لیست کرد.
این در حالی است که طبق نظریه سازمان ملل متحد، کسانی که از ۱۵ تا ۲۴ سال سن داشته باشند، جوان گفته میشوند. در یکی از گزارشهای صندوق وجهی سازمان ملل متحد برای جمعیت افغانستان گفته شده است که ۶۳ درصد نفوس افغانستان را جوانان کمتر از ۲۵ سال تشکیل میدهند در این گزارش یادآوری شده است که این اکثریت هنوز هم با مشکلات صحی، تحصیلی، کاریابی و غیره روبهرو هستند. در گزارش یاد شده نیز ذکر شده است که سطح سواد جوانان افغانستان پایین است و این گزارش نشان میدهد که ۶۳ درصد آقایان و ۳۲ درصد بانوان کمسواد هستند.
در یک پژوهش انستیتوت صلح ایالات متحده امریکا در مقاله تحت عنوان «جوانان افغان و افراطیت» گزارش داده شده است که۴/۳ حصهی جمعیت افغانستان کمتر از ۴۰ سال دارند و نیم این نفوس زیر سن ۱۸ هستند در یک بخش این مقاله نیز ذکر شده است که «بعضی از مطالعات ابتدایی نشان میدهد که ایدیولوژیهای مذهبی، نارضایتیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، حکومتهای ضعیف و عقدههای شخصی باعث میشود تا بعضی مردم، اکثراً جوانان به طرف افراطگرایی بروند و یا با خشونتهای افراطی بپیوندند.»
با تأسی از این گزارشها و پژوهشهای ستاد ما، جوانان افغانستان در سه مورد تحصیلی، اقتصادی و اجتماعی با چالشهای بزرگی روبهرو هستند که اکثراً این چالشها جوانان را به سوی افراطگرایی، ترک وطن، دست زدن به اعمال نادرست و تخریبگر جامعه، بازماندن از تحصیلات، بیکاری و حتا پیوستن با گروههای تروریستی سوق میدهد.
نظر به این چالشها، برداشت ما این است که تحصیلات معتبر، عصری و همهشمول میتواند یکی از راههای حل اساسی برای مشکلات جوانان افغانستان باشد. به همین منظور ما در سال ۲۰۱۷ راهکارهای ابتدایی را پیرامون حل مشکلات جوانان به همکاری دفتر بانوی اول افغانستان و آقای نادر نادری رییس کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی به محمداشرف غنی رییس جمهور افغانستان پیشنهاد کردیم. آقای رییس جمهور در روز جوانان سال ۲۰۱۷ از پیشنهادهای ما استقبال گرمی داشت و برای اعضای کابینه در مقابل مطبوعات یادآور شد که پیشنهاد ما را جدی بگیرند. فردای آن روز من با رییس جمهور غنی ملاقات کردم. پذیرایی رییس جمهور و ادبیات ایشان برای استقبال از یک دانشآموز به من خیلی امیدوارکننده و با ارزش بود. در جریان ملاقات، من نگرانیهای عمومی جوانان همقطارم را به آقای رییس جمهور رساندم. یکی از موضوعاتی که با ایشان صحبت شد، بحث تغییر آزمون کانکور به رشتههای اختصاصی بود که از سوی آقای رییس جمهور استقبال شد و وعده سپردند که تا یک هفته دیگر پیشنهاد تغییر آزمون کانکور به رشتههای اختصاصی را امضا میکنند، اما متأسفانه از وعده ایشان چیزی کمتر از دو سال گذشت و هیچ پیشنهادی تا هنوز امضا نشده است. قابل یادآوری است که در مجلس یادشده پیرامون اصلاحات در نصاب معارف افغانستان، اصلاحات در پالیسی کاری و نیروی بشری معینیت جوانان، اصلاحات در پارلمان جوانان و ایجاد برنامههای همکاری با سرمایهگذاران جوان نیز صحبت گردید که رییس جمهور با همه پیشنهادها موافقت کردند و وعده سپرده بود که در راستای تطبیق آنها قدم میبردارند که اما این چنین نشد.
راهکارهای پیشنهادی ما چیست؟
تمرکز ما روی حل مشکلات تعلیمی و تحصیلی جوانان است. «ندای صلح» راهکار ۱۳ صفحهای را روی حل چالشهای معارف و تحصیلات عالی افغانستان در مشورت با جوانان افغانستان آماده کرده است. این راهکار ۲ ماده اساسی و پنج ماده حمایتی دارد. یعنی این که با تطبیق پنج ماده حمایتی فضای تدریجی برای تطبیق دو ماده اساسی فراهم میشود.۲ ماده اساسی راهکار تحصیلی جوانان در پایان با جزییات تشریح شده است.
۱: نصاب معارف و تحصیلات عالی پاسخگوی تحولات زمان نیست. مطالعات ما نشان میدهد که بیشتر نصاب تعلیمی افغانستان استوار بر منابع سالهای قبل از ۲۰۰۰ است و در کنار این بیشتر منابع و ماخذ هیچ آثار آشنا ندارند. شکل تدریس و ماهیت درسی نصاب نیز هیچ نوع جذابیت ندارد.
راهحل:
ما پیشنهاد میکنیم تا نصاب تعلیمی کشور تحت بررسی قرار بگیرد. پس از آن با مطالعه ماهیت نصابهای منطقه کوشش شود تا نصاب تازه استوار بر منابع بیناللملی ایجاد شود. مضامین که از لحاظ موضوع نزدیکی دارند و یا هم یکسان اند به یک مضمون خاص جمع شوند تا از پراکندگی معلومات جلوگیری شود. این امر کمک میکند که انرژی کاری و فکری دانش آموزان در یک نقطه منسجم شود و این امر در مضامینی به مانند: وطندوستی، سپورت، فرهنگ، تعلیمات مدنی میتواند صدق کند و این مضامین به یک مضمون ویژه تبدیل شود.در نصاب تعلیمی برنامههای مهارت سازی و ارتقای ذهنی نیز اضافه شود تا باشد در کنار کتابهای مکاتب استعدادهای خودی دانش آموزان نیز ارتقا داده شود از این برنامهها میتوان از مناظره، کنفرانسها، رقابتهای علمی، اضافه کردن موسیقی در نصاب و غیره موارد دیگر یاد کرد. این راه حل میتواند چالش کوچک را در مدت زمان کوتاه حل نماید.
پیشنهاد درازمدت:
جهان و مردم جهان به طرف استفاده بیشتر تکنولوژی روانه هستند. بیشترینه مواد کاری و تحصیلی الکترونیکی شده است. ما پیشنهاد میکنیم که تا در پنج الی ۱۰ سال آینده نصاب معارف و تحصیلی کشور از مواد خام به مواد الکترونیک بدل شوند.
چگونه؟
ما پیشنهاد میکنیم تا بر هر دانشآموز در هر ردهی درسی بجای کتاب، کامپیوتر و یا تبلیتهایی داده شود که حامل یک سیستم مشخص وزارت معارف و یا تحصیلات عالی باشد. با عین شکل فعلی هر سال به هر دانشآموز از سوی مکتب یک کامپیوتر داده شود و در اخیر سال دوباره تحویل گرفته شود، کامپیوتر خاص برای کتابهای مکتب باشد و در میان کامپیوتر سیستمی نصب شود که از سوی وزارت معارف اداره شود. زمانی که یک دانشآموز از یک سال به سال دیگر ارتقا میکند باید در کامپیوتر جدیدش حساب تازه بسازد. مشخصات دانشآموز از طریق همین حساب به سیستم وزارت معارف وارد میشود و پس از بررسی تیم تخنیکی وزارت معارف اگر این فرد دانشآموز مکتب بود و سال گذشته را با موفقیت گذشتانده بود حسابش از سوی وزارت معارف تایید میشود و برای دانشآموز اجازه ورود به دستگاه داده میشود و دانشآموز میتواند از تاریخ ورود به دستگاه تا مورخ تعیین شده از سوی وزارت معارف از کامپیوتر استفاده کند و بعد از ختم تاریخ تعیین شده که یک سال درسی میباشد وزارت معارف حساب دانشآموز در کامپیوتر یادشده بسته میکند و دانشآموز ضرورت دارد تا برای فراگیری دروس سال جدیدش کامپیوتر سال گذشته را تحویل بدهد و کامپیوتر جدید بگیرد.
این نوع دستگاه کمک میکند که هر زمانی که در مأخذها و یا منابع علمی نصاب تغییرات آورده شود و یا هم اگر پژوهشهای جدید منابع نصاب را نقض کند و معلومات تازه ارایه شود. وزارت معارف میتواند با استفاده از انترنت معلومات را وارد دستگاه نصاب کند و به شکل خودکار بدون مصارف نصاب را تازه بسازد و بعدش دانشآموزان نیز میتوانند با گزینه نوسازی کامپیوتر (آپدیت) خیلی ساده به معلومات اصلاح شده و یا معلومات تازه دسترسی پیدا کنند.
۲: به کارگیری برنامه خلاف زمانه به حیث امتحان ورود به دانشگاه (کانکور). همه ساله میان دانشآموزان مکاتب در سرتاسر افغانستان برای راه یافتن به دانشگاه امتحانی به نام کانکور برگزار میشود. یافتههای ما نشان میدهد در این امتحان در حدود ۷۰ میلیون و ۴۰۰ هزار افغانی به عنوان فیس امتحان جمعآوری میشود، در حدود ۳۵ میلیون و ۲۰۰ هزار افغانی به عنوان پول شهادتنامه جمعآوری میشود در کنار این، اگر آمار ثبتنام شوندهگان کانکور سال ۱۳۹۶ را با فیس تقریبی آموزشگاههای کانکور ضرب بزنید در حدود ۸۸۸ میلیون افغانی میشود و اگر این ارقام را با مجموع پول فیس امتحان و شهادتنامه جمع بکنیم در حدود ۹۸۵ میلیون ۶۰۰ هزار افغانی میشود. این نوعیت پول نشان میدهد که کانکور بیشتر از یک امتحان اکادمیک به یک منبع درآمدزا بدل شده است و این در حالی است که در ماده ۴۳ قانون اساسی افغانستان ذکر شده است که «تعلیم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه لیسانس در مؤسسات تعلیمی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت تامین میگردد.» و همچنان در ماده چهارم قانون معارف نیز گفته شده است که «تعلیمات دورههای قبل از مکتب، دورهای تعلیمات متوسطه (اساسی)، ثانوی، تخنیکی-مسلکی، حرفهای، هنری، تعلیمات اسلامی، تعلیمات عالی، (صنوف سیزدهم و چهاردهم) تربیت معلم و سوادآموزی و سواد حیاتی در مؤسسات تعلیمی و تربیتی دولتی به صورت رایگان تامین میگردد.» بناً نظر به این مواد قانون اساسی و قانون معارف دولت افغانستان خود دارد قانون شکنی میکند.
در طرف دیگر نوعیت این امتحان مانع برای رسیدن جوانان کشور به اهداف و آرمانهایشان است، بیشتر جوانان در این امتحان رشته دلخواهشان را انتخاب اول میگیرند اما اکثراً به دلایل مختلف به رشته دلخواهشان کامیاب نمیشوند. به مانند این که «یک دانشآموز فارغ شده که دوست دارد به رشته حقوق کامیاب شود و از لحاظ دانایی در بخشهای تاریخ، جغرافیه، ادبیات، تعلیمات اجتماعی خیلی توانا است و در بخش حقوق خیلی مطالعات عمیق هم دارد اما چون ریاضی کمتر میداند و کسی از مطالعاتش آگاهی ندارد به رشته دلخواهش کامیاب نمیشود و به یک رشته پایانتر معرفی میشود.» برای اثبات این موضوع در گزارش پخش شده توسط بیبیسی گفته شده است که در کانکور سال ۱۳۹۷، ۷۲۰۰۰ نفر به دانشگاهها و مراکز آموزشی نیمهعالی راه یافتند که از این تعداد ۶۸۰۰۰ دانشجو به رشتههای دلخواهشان کامیاب نشدهاند.
گذشته از این در مورد ماهیت آزمون کانکور سوالهای تا هنوز پاسخ درست و منطقی ندارند به مانند پرسشهای ذیل:
چرا ما باید ۱۲ سال درسی یک دانشآموز را در ۹۰ دقیقه امتحان خلاصه کنیم؟ چرا در کانکور و راه یافتن به دانشگاه تنها کتابهای مکتب معیار است؟ چرا بر یک دانشآموز پنج انتخاب داده میشود؟ چرا یک دانشآموز مجبور است تا بر علاوه ۱۲ سال درس برای آمادهگی به کانکور آموزشهای جدا بگیرد؟ چرا دانشآموز باید برای راه یافتن به رشتههای به مانند ادبیات، شرعیات، حقوق، ژورنالیزم نیز باید سوالات ساینسی را حل کند و یا هم چرا باید یک دانشآموز برای راه یافتن به انجنیری، علوم ساینسی، طب، فارمسی باید سوالات علوم اجتماعی را حل کند؟ چرا کسانی باید سرنوشت یک دانشآموز را تعیین بکنند که او را هیچ ندیدهاند و هیچ نمیشناسند؟
با این همهی مان در این زمینه روی سه پیشنهاد تأکید میکنیم:
پیشنهاد درازمدت:
ما پیشنهاد میکنیم تا نصاب تعلیمی کشور بعد از ختم صنف ۱۰ رشتهبندی شود. هر دانشآموز در صنف ۱۱ دو انتخاب خواهد داشت (علوم ساینسی و علوم اجتماعی) در دو سال اخیر مکتب هر دانشآموز اساسات رشتههای را که قرار است در دانشگاه انتخاب بکند فراخواهد گرفت و بعد آن نظر به نمرات دوساله و معیارهای تعیینشده دانشگاهها هر دانشآموز به دانشگاههای افغانستان درخواستی خواهد فرستاد و هر دانشگاه برای پذیرش دانش آموزش بورد مشخصی را برای بررسی درخواستی دانشآموزان ایجاد خواهد کردند و بعد از بررسی درخواستیها اگر درخواستی دانشآموز معیارهای خواسته شده دانشگاه را تکمیل کرده بود، بعد از طی مراحل امتحانات از طریق دانشگاه جذب میشود.
این امر در تمام دانشگاههای افغانستان صدق میکند.
در مورد چگونهگی ساختن مراکز ویژه برای دو سال اخیر مکتب، ما پیشنهاد میکنیم که در هر ناحیه تعداد مکاتب مشخص شوند و پس از آن مکاتب به دو جمع تقسیم شوند. یک جمع به شکل معمول تا سطح متوسطه یعنی از صنف ۱ تا ۱۰ تدریس بکنند و یک جمع مکاتب دیگر فقط در دو وقت صنوف ۱۱ و ۱۲ را در دو رشته اختصاصی تدریس بکنند که میشود به عنوان مراکز عالی تعلیمی یاد شوند.
به مانند این که: ما در خیرخانه دو لیسه مشهور پسران به نام لیسه عالی غلامحیدرخان و لیسه عبدالغفور ندیم داریم. ما پیشنهاد میکنیم تا لیسه عبدالغفور ندیم به مکتب متوسطه تا صنف ۱۰ بدل شود و دانشآموزان را از صنف ۱ تا ۱۰ تدریس بکند و لیسه غلامحیدرخان فقط با تغییر کتب و معلمانش به مرکز تعلیمات عالی بدل شود و دانش آموزان را در دو رشته اختصاصی در صنف ۱۱ و ۱۲ تدریس بکند. در تعداد جذب دانشگاه تغییری وارد نمیشود بلکه این نوع کمک میکند تا جوانان از سراسر افغانستان بتوانند در تنوع فرهنگ و دیدگاه درس بخوانند. مانند این که دانشآموز کنر میتواند به دانشگاه کابل درخواستی بفرستد، بدخشان میتواند به جلالآباد بفرستد، هرات میتواند به قندهار بفرستد و به امثال این صدها مثال دیگر. البته این برنامه در پنج تا هشت سال آینده امکان تطبیق دارد.
پیشنهاد کوتاهمدت:
در کوتاهمدت ما پیشنهاد میکنیم تا امتحان کانکور با حفظ قوه جذب با تغییرات در سیستم به دو رشته اختصاصی (علوم اجتماعی و علوم ساینسی ) بدل شود و دانشآموزان آزادانه بتوانند در امتحان رشتههای دلخواهشان را انتخاب کنند و بدون مطالعه انبوه از کتابها روی رشته مورد علاقه خود آمادهگی بگیرند. در کنار آن در امتحان یک بخش دیگر به عنوان ارزیابی مهارتها و استعداد دانشآموز اضافه شود. پس از امتحان کتبی یک لیست دانش آموزان کامیاب شده اعلان شود و به دانشگاههای مربوطه به مصاحبه ارزیابی مهارتها و استعداد دعوت شوند و یک بورد مشخص که در ترکیب آن استادان دانشگاه، نماینده وزارت تحصیلات عالی، نماینده وزارت معارف، روانشناسان، جامعهشناسان حضور داشته باشند از دانشآموز مصاحبه بگیرند و بعد آن دانشآموزانی که در هر دو امتحان توانستند بدرخشند در لیست نهایی به عنوان دانش جویان دانشگاهها معرفی شوند. این برنامه در دو سال آینده امکان تطبیق دارد.
پیشنهاد سوم در مورد جلوگیری مصارف مالی است:
سالانه از هر دانش برای دریافت حق ورد به امتحان حدود ۴۰۰ افغانی به عنوان فیس فورم کانکور گرفته میشود که اگر با اشتراککنندهگان کانکور سال ۱۳۹۶ حساب شود در حدود ۷۰ میلیون و ۴۰۰ هزار افغانی میشود که این ارقام هر سال افزایش مییابد. ما پیشنهاد میکنیم که نظر به جامعه اکثریت جوانان به انترنت و تکنولوژی دسترسی دارند توصیه ما این است تا فورم و درخواستی کانکور آنلاین شود و هر دانشآموز بدون پرداخت هزینه حق دسترسی به درخواستی را داشته باشد و پس از تکمیل کردن فورم با گرفتن تاییدی اداره لیسه، اداره مکتب فورم را به اداره مربوطه از طریق انترنت ارسال کند و یا هم دوباره آنلاین ارسال شود. در این نوع، فورم کمتر از ۳۰ افغانی مصرف خواهد شد.
در موضوع هزینه آموزشگاههای آمادهگی کانکور نیز دولت میتواند در مطابقت با وضعیت اقتصادی مردم کشور هزینههای مشخصی را انتخاب بکند.
پنج ماده حمایتی راهکار نیز موضوعاتی چون استعدادمحور ساختن نصاب معارف، ختم خشونت در معارف، کیفیت تحصیلات عالی در مؤسسات و دانشگاههای خصوصی، سطح تحصیلی معلمان در مکاتب و چگونهگی ختم برنامهها و دیدگاههای افراطی در معارف را پوشش میدهد.
ما امیدوار هستیم تا رهبری وزارت معارف و تحصیلات عالی افغانستان در آغاز سال تحصیلی و تعلیمی جدید این پیشنهادها را یکبار دیگر مرور نموده و در برنامه خود بگنجانند. مردم افغانستان ضرورت به نظام/سیستم تدریسی جامع و مطابق به زمان دارند.