شعار جوانگرایی و تغییر نسلی
«تغییر نسلی در حوزههای دیگر هم قابل مشاهده است. در حوزهی لمپنها و باجگیران هم شاهد تغییر نسلی استیم.
نگاه نو_ «تغییر نسلی در حوزههای دیگر هم قابل مشاهده است. در حوزهی لمپنها و باجگیران هم شاهد تغییر نسلی استیم مثلاً دیگر در کابل شما نامهای مثل «ششخوراکه» را نمیشنوید. حال جای آنان را کسانی مثل «حسیب قوای مرکز» گرفتهاند. در صفوف گروههای ضد دولت هم جوانتران رشد کرده و جای رهبران کهنسال خود را گرفتهاند. این جوانگرایی را در همهی عرصهها همان رهبران کهنسال به صورت خیلی سلیقهای مدیریت میکنند.»
بیژن
یکی از ادعاهایی که رهبران دولت مطرح میکنند، این است که تغییر نسلی را تسهیل کردهاند. رهبران دولت به ویژه رییس جمهور میگویند که آنان زمینهسازی کردهاند تا در کابینه، پارلمان و دیگر نهادهای دولتی نسل جوان جا خوش کنند و آدمهای سالخورده جایشان را به جوانان بدهند. در این تردیدی نیست که تغییر نسلی آمده است. شماری از جوانان در نهادهای دولتی حضور یافتهاند. اعضای کابینه هم نسبت به زمان حکومت کرزی جوانتراند. مثلاً در زمان حامد کرزی بسمالله خان و عمر داوودزی وزیر داخله بودند، ولی وزیر داخلهی کنونی جوانتر از آنان است. در دیگر نهادها هم جوانان روی کار آمدهاند، ولی رهبران دولت تغییر نسلی را صرف دستآورد خودشان حساب میکنند.
جوانگرایی رهبران دولت تا حدی سلیقهای و سیاسی هم بود. هرتیمی تلاش کرد که جوانان وفادار به خودش را در حکومت و نهادها ارتقا دهد. رهبران سیاسی هم تلاش کردند که فرزندان خود را در انتخابات پارلمانی به عنوان نامزد معرفی کنند. حتا سیاستمدارانی که به نشست مسکو رفته بودند، فرزندانشان را هم با خود برده بودند تا به گروههای رقیب حالی کنند که پس از این با فرزندان آنان طرف خواهند بود. بسیاری از سیاستمداران تلاش میکنند که پسرانشان را ارتقا دهند. حتا سیاستمدارانی که حزب دارند، امتیازاتی را که به دست میآورند، بین حزب سیاسی و اعضای خانوادهی خود عادلانه تقسیم نمیکنند. پسران سیاستمداران همیشه در اولویتاند. سیاستمداران افغانستان دوست دارند که پسرانشان جایشان را بگیرند. در کنار اعضای خانواده، هر سیاستمدار درونحکومتی از جمله رییس جمهور تلاش کرده است که جوانان وفادار به خود را در دستگاه دولت تقویت کنند. گزینش جوانان تا حد زیادی سلیقهای، سیاسی و حتا در مواردی تباری بوده است.
«تغییر نسلی در حوزههای دیگر هم قابل مشاهده است. در حوزهی لمپنها و باجگیران هم شاهد تغییر نسلی استیم. مثلاً دیگر در کابل شما نامهای مثل «ششخوراکه» را نمیشنوید. حال جای آنان را کسانی مثل «حسیب قوای مرکز» گرفتهاند. در صفوف گروههای ضد دولت هم جوانتران رشد کرده و جای رهبران کهنسال خود را گرفتهاند. این جوانگرایی را در همهی عرصهها همان رهبران کهنسال به صورت خیلی سلیقهای مدیریت میکنند.»
در افغانستان جمعیت جوان است. به دلیل گسترش روزافزون نفوس، به شمار جوانان جویای کار هم افزوده میشود. اگر رهبران حکومت واقعاً توانایی دارند، باید مشکل اشتغال جوانان را حداقل در شهرهای بزرگ حل کنند. با جوان شدن کابینه، پارلمان، یا شورای ولایتی، مشکل اشتغال جوانان در شهرهای بزرگ حل نمیشود. بازار داخلی توانایی جذب این جوانان را ندارد و نیاز است که راههای دیگری برای آن جستوجو شود. کشورهایی مثل بنگهدیش که مثل ما منابع طبیعی و اقتصاد پویا و تولیدی ندارند، زمینهی سرمایهگذاری خارجی را فراهم کردهاند. شرکتهای تولید لباس و کفش اروپایی و امریکایی به طور مثال در بنگلهدیش فعالاند و زمینهی اشتغال را برای جوانان آن کشور فراهم کردهاند. شرکتهای اروپایی و امریکایی از نیروی کار ارزان جوانان بنگلهدیشی استفاده میکنند و تولیدات خود را با قیمت مناسب در بازارهای امریکا و اروپا میفروشند. اگر این کالا در کشورهای اروپایی تولید شود، روشن است که به دلیل بلند بودن سطح دستمزدها و مسایل دیگر، هزینهی تولید بسیار بالا میرود و قیمت کالای تولید شده افزایش مییابد و کسی در بازار قدرت خرید آن را نخواهد داشت.
روشن است که افغانستان امنیت و ثبات لازم برای سرمایهگذاری بزرگ خارجی ندارد. کشورهایی که با این مشکل مواجهاند، تلاش کردهاند که برای کشورهای دیگر، نیروی کار صادر کنند. مثلاً هند، پاکستان، نیپال و کشورهای دیگر جنوب آسیا، نیروی کار به اقتصادهای بزرگ منطقه و جهان صادر میکنند. آنان کارگران ماهر در هر رشتهای به بیرون از کشور میفرستند. این کشورها زمینهی کارآموزی را برای جوانانشان فراهم میسازند و بعد کارگران آموزشدیده را به خارج میفرستند، تا هم خود صاحب درآمد شوند و هم مقداری پول به داخل کشور بفرستند و در تقویت اقتصاد نقش داشته باشند.
لازم بود که رهبران دولت به این مسایل فکر میکردند و مخ اقتصادی و جواندوستی خود را به کار میانداختند تا مشکل اشتغال جوانان حداقل در شهرهای بزرگ به نحوی حل میشد. رییس دولت مدعی است که طرح انزوای برخی از کشورها و بهبود روابط افغانستان با برخی از کشورهای دیگر را به امریکا و دیگر قدرتهای بزرگ تقدیم کرده بود. معنای این سخن این است که امریکا باید زمینهی انزوای پاکستان و بهبود روابط کابل با کشورهای عربیزبان را زمینهسازی میکرد. بسیار خوب بود که طرح جذب نیروهای کار افغانستان در بازار کار کشورهای عربیزبان هم ارایه میشد تا حداقل مشکل اشتغال برخی از جوانان پایان مییافت. با شعار جوانگرایی، هیچ مشکلی حل نمیشود.