سیاستمداران بیسیاست در دام حامیان طالبان
نگاه نو_ نشست لاهور و پیش از آن نشست مسکو با شرکت شماری از سیاستمداران و نامزدان انتخابات ریاست جمهوری کشور که اکثراً پیشینه جهادی دارند، به جای اینکه به تسهیل روند صلح کمک کند، بیشتر به پیچیده شدن آن انجامیده است. حالا افزون بر اینکه کشورهای مختلفی براساس منافع ملیشان و نگاه سیاسیای که به افغانستان دارند، وارد قضیه کشور ما شدهاند، سیاستمداران افغانستان نیز آستین بالا زده و عملاً آب به آسیاب دشمن میریزند.
حضور سیاسیون افغانستان در کنفرانس لاهور و پیش از آن در نشست مسکو، چه دستآورد ملموسی در جهت رسیدن به صلح و امنیت داشته است؟ آیا این دو نشست کمک هر چند کوچکی برای حل قضیه افغانستان کرده است؟ آیا سیاسیون ما توانستهاند که به صورت واقعی و علمی از موضع دولت افغانستان سخن بگویند؟ بدون شک چنین اتفاقی نیافتاده است و انتظار هم نمیرفت که چنین اتفاقی بیافتد. دعوت سیاسیون افغانستان در نشستهای لاهور و مسکو تنها دستآوردی اگر داشته است، به نفع طالبان و کشورهای حامی این گروه در منطقه بوده است. وقتی کسانی عملاً در انتقاد از حکومت خود قرار دارند، چطور ممکن است که از سوی کشورهای دیگر با حسن نیت پذیرفته شوند و هدف میزبانان حل بحران بوده باشد؟ در اینکه بحران افغانستان چندسویه و چندوجهی است، نمیتوان تردید کرد. جنگ افغانستان عوامل زیادی دارد که بدون همکاری و تشریک مساعی جهانی، منطقهای و ملی ممکن نیست حل شود، ولی نباید خطایی را در این روند انجام داد که به منافع ملی افغانستان صدمه وارد کند. تلاشهای صلحخواهانه اگر به صورت پراکنده و از آدرسهای مختلف صورت گیرد، نشاندهنده یک چیز بوده میتواند و آن اینکه هیچ ارادهی داخلی برای صلح وجود ندارد.
زمانی یکی از اندیشمندان سیاسی و فلسفی جهان گفته بود که «وقتی همه چیز سیاسی میشود، به معنای آن است که هیچ چیز سیاسی نیست.» این سخن دقیقاً آیینه وضعیت فعلی کشور ما است. حالا در افغانستان همه چیز چنان سیاسی و بیشتر سیاستزده شده که هیچ چیزی از آن مصون نمانده است. شرکت در نشستها و کنفرانسهای صلح بیشتر از آنکه بر آجندای صلح بنیاد گذاشته شده باشد، هدفهای سیاسی این سیاستمداران را دنبال میکند. آنها برای اینکه نشان دهند که مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار دارند و گویا از نظر اهمیت سیاسی در جایگاه رفیعتری از حکومت افغانستان و سران آن قرار دارند، در چنین نشستهایی شرکت میکنند. اطلاعات بسیار دقیق از کنفرانس لاهور نشان میدهد که پاکستانیها هیچ طرح و برنامه خاصی برای صلح افغانستان ارایه نکردهاند و سیاسیون کشور نیز حرف قابل تأمل و معناداری برای گفتن نداشتهاند. کنفرانسهای مسکو و لاهور رجزخوانیهای همیشهگی و بدون هیچ نتیجه را دنبال کرده است. در این نشستها فقط حرفهای عام گفته شده و طرفهای مقابل نیز همان سیاستها و مواضع گذشته خود را تکرار کرده است.
مگر در هژده سال گذشته همواره پاکستان ادعا نکرده است که خواهان تأمین صلح و امنیت در افغانستان است و افغانستان باثبات به نفع پاکستان هم است؟ مگر بارها سیاستمداران پاکستانی ادعا نکردهاند که چیزی به نام سیاست عمق استراتژیک در افغانستان را دنبال نمیکنند؟ آیا در عمل نیز اینگونه بوده است؟ در عمل پاکستان همچنان سیاستهای گذشته خود را در افغانستان دنبال میکند. این کشور هنوز متقاعد نشده است که افغانستان با منافع استراتژیک و منطقهای آن کشور سازگاری دارد. اگر پاکستانیها به چنین نتیجهای میرسیدند، بدون شک امروز جنگ در افغانستان وجود نمیداشت. عامل اصلی جنگ، گروههای مثل طالبان نیست، بل خواستها و هدفهایی است که به وسیله برخی کشورهای منطقه در افغانستان دنبال میشود. طالبان اگر عقبهی مستحکمی مثل پاکستان در منطقه نمیداشتند، حالا در صحنه نظامی حضور نداشتند. بسیار سوءتفاهم کلان است که فکر شود طالبان به دلیل جانبازیها و هدفهای عالیشان امروز از جایگاه سیاسی فعلی برخوردار شدهاند.
روسیه نیز هرچند که میتواند در قضیه افغانستان نقش مفید بازی کند، ولی باید مجرای عملکرد آن تغییر یابد. تا زمانی که در افغانستان اجماع در مورد صلح به وجود نیاید و همه زیر یک چتر قانونی عمل نکنند، صلح و امنیت به وسیله گروهها و افراد سیاسی استقراریافتنی نیست، به ویژه به وسیله افراد و شخصیتهایی که یک عمر در تقابل با این کشورها قرار داشتهاند. هیچ معلوم نیست که فرماندهان و سران جهادی کشور با چه رویی به مسکو میروند. این درست است که در سیاست دوست و دشمن دایمی وجود ندارد، ولی این دوستیها و دشمنیها از طریق حکومتها معنادار میشود و نه کسانی که تا دیروز از روسیه و پاکستان به عنوان دشمنان شماره یک خود سخن میگفتند و حالا به دامن همان کشورها رفته و میخواهند با گروههای مسلح مخالف گفتوگو کنند. طالبان را سیاستهای اشتباهآمیزی از ایندست به جایگاهی رسانده که آنها دیگر به کم قانع نیستند و حتا سیاستمداران افغانستان را عددی به شمار نمیآورند که با آنها وارد گفتوگو شوند. هدف شرکت طالبان در گفتوگوهای مسکو، دیدار با سیاستمداران افغانستان نبوده و نیست. این گروه تریبون میخواهد که به وسیله آن جایگاه سیاسی خود را در سطح منطقه و جهان ارتقا بخشد. حرکت سیاستمداران کشور به چنین نتیجهای برای طالبان و حامیانشان انجامیده و حکومتی را که با همه مشکلاتی که دارد ولی ممثل اراده ملی ما بوده میتواند، در چشم مردمان کشورهای منطقه و جهان به خاک یکسان کرده است.
از صفحه هشت صبح