روز جهانی آموزش و پرورش؛ از پیدایش افغانستان تا حال

مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۴ جنوری را روز بین‌المللی آموزش و پرورش اعلام کرده است.

نگاه نو_ آموزش و پرورش قدرت‌مندترینِ داشته‌های زنده‌گی است که امکان می‌دهد معانی پنهان همه چیز را بیابیم و به شکلی گسترده به بهبود زنده‌گی کمک بکنیم. بدون آموزش با کیفیت، فراگیر و عادلانه، فرصت‌های مادام‌العمر برای همه‌ی کشورها در دست‌یابی به برابری جنسیتی و شکستن چرخه فقر که میلیون‌ها کودک، جوان و بزرگ‌سال آن را پشت سر می‌گذارند، موفق نخواهند شد. امروز در جهان ۲۵۸ میلیون کودک و نوجوان هنوز به مکتب نمی‌روند و ۶۱۷ میلیون کودک و نوجوان نمی‌توانند بخوانند و بنویسند.

در افغانستان تخمین زده می‌شود که ۳.۷ میلیون کودک از مکتب محروم بوده که ۶۰٪ آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. مکاتب آموزش رسمی در افغانستان از زمان تأسیس آن (۱۷۴۷) تا سال ۱۸۷۵ هرگز وجود نداشت. علی‌رغم این‌که آموزش مدرن در سال ۱۸۷۵ پایه‌گذاری شد، اما تعداد مکاتب تأسیس شده الی سال ۱۹۱۹ از چهار مکتب فراتر نرفت. پادشاه امان‌الله خان در سال ۱۹۱۹ پس از به قدرت رسیدن مکاتب ابتدایی را برای همه اجباری کرد و برای اولین بار مکتب‌ها را به روی دختران گشود. در این دوره برای نخستین بار وزارت معارف تأسیس و مکاتب ابتداییه فعال شد. معلمان افغان، آلمانی و فرانسه‌ای در مکتب‌های کابل به کار درآمدند. برای اولین بار مکتب‌ها در خارج از پایتخت افتتاح شده و تعداد مکاتب ابتدایی به ۳۲۲ باب افزایش یافت و صدها دانش‌آموز توسط وزارت معارف برای تحصیل در روسیه، ایتالیا، آلمان و ترکیه ارسال شدند. دانش‌آموزان دختر برای آموزش به ترکیه فرستاده شدند، اما این عمل واکنش رهبران مذهبی را که ادعا داشتند این عمل شاه خلاف شرع است، برانگیخت که در نهایت منجر به تبعید شاه از افغانستان شد‌.

در سال ۱۹۲۹، حبیب‌الله کلکانی (۹ ماه در سال ۱۹۲۹) مکاتب دخترانه را تعطیل کرد و دانش‌آموزان دختر را که به خارج از کشور اعزام شده بودند دوباره خواست. وی هم‌چنین مکتب‌هایی را که توسط کشورهای خارجی مانند آلمان و فرانسه افتتاح شده بود، بست. در دوره سلطنت نادرشاه (۳۳ – ۱۹۳۰) مکاتب دخترانه بازگشایی و مکاتب جدید تأسیس شد. اولین هسته آموزش عالی که دانشکده طب کابل است، در سال ۱۹۳۲ تأسیس شد. معاون مؤسس این دانشکده استاد دکتر رافکی کمیل بود که از ترکیه آمد و در سال بعد اساتید دیگر ترک نیز برای تدریس در این دانشکده، از ترکیه آمدند. در زمان سلطنت ظاهر شاه (۷۳-۱۹۳۳) توسعه آموزش و مهارت هر‌چند به کندی ادامه داشت‌، اما در این دوره دانش‌آموزان زیادی به کشورهایی مانند آلمان، فرانسه، ایالات متحده و هند اعزام شدند و تعداد زیادی از مدارس جدید تأسیس شد.

در سال ۱۹۴۶ دانشگاه کابل به عنوان اولین دانشگاه در افغانستان تأسیس شد. از زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ تا زمان عقب‌نشینی آن‌ها در سال ۱۹۸۹ و فروپاشی رژیم کمونیستی در افغانستان در سال ۱۹۹۲، تعلیم و تربیت دانش‌آموزان ادامه داشت؛ اما آموزش در این دوره محدود به شهرهایی بود که تحت کنترل دولت مرکزی بود‌. در بسیاری از شهرها که خارج از کنترل دولت مرکزی بود، هیچ آموزش رسمی وجود نداشت. حدود پنج میلیون پناهنده افغان در پاکستان و ایران و کسانی که مخالف دولت مرکزی بودند، برخی از مدارس را تأسیس کرده‌اند و سعی در ادامه تحصیل دانش‌آموزان داشتند. در پاکستان پناهنده‌گان برخی از دانشگاه‌ها را علاوه بر مکاتب تأسیس کرده‌اند.

رژیم طالبان (۱۹۹۶-۲۰۰۱) آموزش زنان را ممنوع کرد و کلیه مکاتب دخترانه را به جز دانشکده طب کابل بست. آن‌ها دانشکده طب را باز گذاشتند، زیرا زنان مجاز بودند که فقط توسط داکتران زن معاینه شوند. به همین دلیل طالبان نیز کار زنان را به عنوان طبیب و پرستار ممنوع نکرده بودند. اما آن‌ها کار کردن در سایر مناطق را ممنوع داشتند. در این دوره تعداد مدارس مذهبی افزایش یافته و تقریباً تمام مکاتب دیگر به مدرسه‌های دینی تبدیل شدند.

در سال ۲۰۰۱، رژیم طالبان یک قانون آموزشی صادر کرد و در ماده دوم این قانون ذکر کرد که آموزش یک حق برابر برای همه شهروندان افغانستان است. هم‌چنین در ماده سوم بیان شده است که آموزش زنان با یک قانون ویژه مطابق با شریعت تنظیم می‌شود. با این حال این قانون ویژه در مورد آموزش زنان هرگز پس از آن به بعد صادر نشد.

در دوران حامد کرزی (۱۴- ۲۰۰۱) طبق گزارش نشر شده وزارت معارف در سال ۲۰۱۲، نزدیک به ۱۰.۵ میلیون دانش‌آموز در ۱۶۶۰۰ مکتب و مرکز آموزشی مشغول آموزش بودند که ۳۳ در صد آن را دختران، ۷۷۰۰۰۰ بزرگان و ۳۰۰۰۰ آن را دوره سواد‌آموزی تشکیل می‌داد که ۶۲ در‌صد آن زنان بودند. براساس گزارش وزارت معارف و اداره یونیسف تقریباً نیمی از کودکان افغان به دلیل عواملی مانند درگیری در سراسر کشور، فقر و ازدواج اجباری کودکان از مکتب ‌محروم‌اند. با این حال نبود مکاتب معیاری، ظرفیت پایان اساتید در مکاتب، سوءاستفاده جنسی از دانش‌آموزان در مکاتب، اساتید و مکاتب خیالی، نصاب آموزشی عقب‌افتاده، گروگان‌گیری سیاسی نهاد معارف، استخدام‌های سلیقه‏ای، فساد اداری و غیره در بخش آموزش و پرورش از جمله مشکلات معارف در افغانستان است که دلیل کندی روند آموزش و پرورش در این کشور شده است.