درخشش دختران هنرمند افغانستانی در ایران
پیروز میدان کیست؟ هفت دقیقه اثری است که دیدنش انسان امروز را به تفکر وا میدارد.
نگاه نو_ نگاهی به نمایش “هفت دقیقه” اثر استفانوماسینی به کارگردانی آرش عباسی همراه با مشارکت هنرمندان افغانستانی در تالار حافظ
هفت دقیقه ؛ روایت گر تمام لحظات از بین رفته ی کارگران ، به دست طبقه ی بورژوا است ،که تنها با داشتن سرمایه و پول ، برده داری صنعتی را تشکیل داده اند. تا انجا که چرتکه ها را بکار بسته و با به شماره انداختن نفس های کارگران به رشد و سود دهی هر چه بیشتر خود می اندیشند حتی به قیمت جان انسانهایی که تنها سرمایه شان نیروی بازوها و مهارت شان است.
داستان از نقطه ای آغاز می گردد که کارخانه داران خواهان کسر هفت دقیقه ی زمان استراحت از پانزده دقیقه ی موجود هستند تا بتوانند شرایط پایدار تری را برای حفظ و بقای کارخانه رقم بزنند و عملا مانع از نیاز استخدام نیروهای جدید و طبعا پرداخت دستمزد و کاهش مقداری سود کارخانه شوند اما در ظاهر به خاطر این است که کارگران بتوانند در شرایط بد اقتصادی حاکم که همگان نیازمند شغل هستند همچنان مشغول کار باشند.
در ابتدا شرایط و پیشنهاد به نفع هر دو گروه یعنی کارگران و صاحبان کارخانه که در نمایش به کراواتی ها شهرت دارند می باشد ؛چرا که کسی اخراج نمی شود و تنها با موافقت کم شدن هفت دقیقه از وقت استراحت می توانند احساس خوشحالی داشته باشند از اینکه هنوز هشت دقیقه در طول دوازده ساعت کاری برای ناهار و استراحت برایشان باقی مانده! و مهمتر از ان شغل شان را نیز از دست نداده اند.
اما در این بین فردی که پیشکسوت کارگران است دیگران را به چالش می کشاند و ارزش زمانی این هفت دقیقه را در طول ماه برای دویست کارگر حساب میکند و سود کلانی که صاحبان سرمایه از این هفت دقیقه میبرند را نشان میدهد که در نهایت همین تعداد از کارگران در عمل باید جور چندین کارگر دیگر که استخدام نشدند را بکشند ، بدون گرفتن مزد؛ و البته تبعات بعدی و انتظارات بیشتری که در آینده کارخانه داران خواهند داشت و زنجیر کشیده شده به دور کارگران هر روز تنگ تر وتنگ تر خواهد شد.
تصمیم گیریها بین نه نفر حاضر شورای کارگری در هر لحظه تحت تاثیر فضای حاکم مدام عوض می گردد و گره ها و مسائل جدید تری مطرح می شود که شاید تا قبل از این بحران به ذهن کارگران خطور هم نمیکرد؛ یک بازی زبانی شکل میگیرد که در پس هر حرف و بحث به لایه های جدید تری از آگاهی دست مییابند.
جامعه ی سرمایه داری تنها زمانی با سرعت و شتاب زیاد و زمان اندک به سود دهی فراوان می رسد که دستمزدهای حقیقی به همان نسبت و سرعت رو به کاهش باشند، همین امر باعث شکاف بسیار بزرگی بین طبقات جامعه خواهد شد و طبقه ی متوسط هم روز به روز ضعیف تر از قبل خواهد شد و به خیل جامعه ی کارگری و ضعیف اضافه می شود تا جایی که جامعه به دو پاره تقسیم می گردد . جامعه ای کوچک و قدرتمند سرمایه داری و در مقابلش جامعه ی بزرگ واما ضعیف کارگری .و البته صاحبان سرمایه غافل از این مهم هستند ؛که هر چقدر بهره وری واستثمار کارگران بیشتر باشد به همان اندازه جامعه ی کارگری توسعه می یابد و به آگاهی خواهد رسید. آگاه شدن از این بینش که انسان ذاتا آزاد و اندیشمند است می تواند فعلیتی ایجاد نماید که منتهی به اتحاد بین کارگران گردد و نظام استثمارگر سرمایه داری را به زانو درآورد.
آرش عباسی کارگردان با دراماتورژی درست با توجه به مکان جغرافیایی اجرا و همچنین با اعتماد کردن و دادن آزادی عمل به بازیگرانش توانسته اثری در خور تامل را به صحنه بنشاند . اثری که گویای له شدن و تباهی طبقه ی بزرگ کارگری است.
پرهیز از دکور سنگین که البته اگر غیر از این بود پارادوکسی بین درام و اندیشه ایجاد می نمود که همین امر خود روح و ماهیت تئاتر را بیشتر نمایان می کند.
بازیهای نسبتا یک دست و هماهنگ که ناشی از همان اعتماد به نفس دادن و باور بازیگر از طرف کارگردان میباشد، هرکدام در جایگاهشان بهترین خود را نشان میدهند. هفت دقیقه اثری است که دیدنش انسان امروز را به تفکر وا میدارد.
آناهیتا زینی وند عضو کانون ملی منتقدان تئاتر