خروج شوروی و خروج احتمالی امریکا؛ شباهتها و تفاوتها
امروز شنبه (۲۶ دلو) برابر است با سیویکمین سالروز خروج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان.
نگاه نو_ در چنین روزی با عبور آخرین سرباز شوروی از پل دوستی در حیرتان، خروج کامل نیروهای شوروی از افغانستان اعلام شد.
خروج این نیروها در پی ۴۱ دور گفتوگو میان مقامهای دولت وقت افغانستان، پاکستان، شوروی و امریکا در ژینو اتفاق افتاد. توافقنامه اپریل ۱۹۸۸ ژینو زمینه خروج شوروی را در یک دوره زمانی ۹ ماهه فراهم کرد.
این توافقنامه بین دولت وقت افغانستان و پاکستان با ضمانت امریکا و شوروی امضا شد.
سیویکمین سالروز خروج شوروی از افغانستان مصادف شده با مراحل آخر مذاکرات امریکا و گروه طالبان برای رسیدن به توافق صلحی که زمینه خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان فراهم میکند.
حالا اگر امریکا با گروه طالبان به توافق برسد و نیروهایش از افغانستان بیرون شوند، چه تفاوتها و شباهتهایی بین این دو خروج وجود دارد؟
عمر شریفی، کارشناس مسائل سیاسی وضعیت دولت کنونی افغانستان را با دولت این کشور در ۱۹۸۹ چنین مقایسه میکند: “تفاوتش با سال ۱۹۸۹ و بعداً ۱۹۹۲ این است که در آن زمان افغانستان کاملاً منزوی شد و به میدان تاخت و تاز کشورهای منطقه تبدیل شد. هیچ کسی دولت افغانستان را به رسمیت نمیشناخت و بلاکی هم که او را به رسمیت میشناخت از هم پاشید. اما افغانستان امروز یک شناسایی بینالمللی دارد و تقریباً در سطح بینالمللی هم یک درکی در بارۀ خطر بنیادگرایی و تروریزم وجود دارد.”
موضوع دیگر مذاکراتی است که زمینه ساز خروج نیروهای خارجی از افغانستان در این دو مقطع زمانی میشود. ۳۱ سال پیش امریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت رقیب و همچنین دولتهای وقت افغانستان و پاکستان بدون حضور مجاهدین با هم به توافق رسیدند. در حالی که حالا امریکا مستقیماً با گروه طالبان و بدون حضور مستقیم دولت افغانستان مذاکره میکند.
اگر امریکا نیروهای خود را از افغانستان بیرون کند، تفاوت اساسی بین این دو خروج در این است که حضور نیروهای شوروی در افغانستان از نظر جامعه بینالمللی اشغال تلقی شد، در حالی که نیروهای امریکایی با مجوز سازمان ملل و حمایت جامعه جهانی وارد این کشور شدند.
در این حالت تفاوت عمده دیگر نقش نیروهایی است که علیه ارتش شوروی و امریکا در افغانستان میجنگیدند. مجاهدین از حمایت گسترده جامعه جهانی برخوردار بودند و به عنوان جنگجویان آزادی بخش تلقی میشدند، در حالی که گروه طالبان گروهی تروریستی یا حامی گروههای تروریستی تلقی شدند.
تفاوت عمده دیگر در ساختار نظام بینالملل است. در ۱۹۸۹، ساختار دو قطبی در حال فروپاشی بود. بلوک شرق کمونیستی به رهبری شوروی، زمینه تکقطبی شدن ساختار نظام بینالملل را به نفع امریکا، تنها ابرقدرت جهان، فراهم کرد.
در همین حال حفیظ منصور، آگاه سیاسی و فعال جهادی پیشین میگوید حضور هر نیروی خارجی سبب تحریک کشورهای منطقه میشود و با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، کشورهای همسایه هم دست از حمایت طالبان خواهند برداشت.
او گفت: “آنهایی هم که از این گروه حمایت میکنند، بخاطر حضور نیروهای امریکایی است. به مجردی که خروج نیروهای امریکایی تحقق یابد، نه تنها که حمایت نمیکنند، در راستای تضعیفشان هم تلاش میکنند.”
به گفتۀ آقای منصور، طالبان در بین مردم جایگاه ندارد و مردم به این گروه به دید یک گروه مدنی و حکومتگر نمیبینند.
به باور این آگاهان سیاسی، با آن که کشورها پس از خروج نیروهای امریکایی دست از مداخله در امور افغانستان بر نخواهند داشت، اما دولت افغانستان با استفاده از مشروعیتش در بین جهانیان و به کارگیری نهادهای امنیتی، جلو مداخلات بیرونی را بیگرد.