بلندمنزل‌های «زورمندان»: «سهم آفتاب من کو؟

حریم خانه‌ی من کجاست؟»

نگاه ‌نو_ خورشید صبح‌گاهی‌ که باد خُنک و ملایمی آن را بدرقه ‌کند، خواست همه‌ی انسان‌ها است. در این میان اما خانه‌هایی در نواحی شهر کابل دیده می‌شوند که با نور خورشید بیگانه‌اند. ساکنان آن مناطق در گذشته‌های دور از نعمت خورشید صبح‌گاهی بهره‌مند بودند، اما به سبب «بلندمنزل‌های مردمان زورمند»، این روزها آفتاب ندارند و حتا حریم خصوصی آنان نیز زیر تهدید است.

در یکی از روزهای آفتابی، مردمانی از پیر مرد کفش‌دوز می‌خواهند که غرفه‌اش را از جلو منزل کهنه‌ای که در آن‌جا است، بردارد. پیرمرد اما مخالفت می‌کند و از آنان می‌خواهد که غرفه‌اش را به جوی‌باری که در جلوی آن منزل قرار دارد، پرتاب کنند. این پافشاری‌ها راه به جای نمی‌برد و پس از گذشت چند روزی، پیرمرد کفش‌دوز مجبور می‌شود که غرفه‌اش را کمی دورتر از آن‌جا بگذارد. اکنون بلندمنزل نیمه‌کاره‌‌ای در همان مکان جای‌گزین خانه‌های گلی‌ای شده است که پیرمرد در نبش آن کفش‌‌ می‌دوخت.

میراحمد در ناحیه‌ی هشتم شهر کابل مصروف کفش‌دوزی است. او شاهد همان لحظه‌ای بود که مردان تفنگ‌دار در اطراف آن قطعه زمین گشت می‌زدند و از وضعیت کار در بلندمنزل نیمه‌کاره، محافظت می‌کردند. وی می‌گوید که پس از چند روز کار بدون وقفه در آن‌جا، کار اعمار بلندمنزل به یک‌باره‌گی متوقف شد.

ساختمان نیمه‌کاره در نزدیکی سرک عمومی‌ای‌ قرار دارد که کار بازسازی آن در همین روزها آغاز شده است. در مسافت بین ساختمان و سرک عمومی، جویباری است که از کنار سرک می‌گذرد و مرز میان آن دو شمرده می‌شود. پیرمرد می‌گوید که کار آن ساختمان از ترس این‌که مبادا در نقشه‌ی سرک بیاید، متوقف شده است.

از قضا در جلو همان ساختمان، مرد معیوبی زنده‌گی می‌کند که خانه‌اش به لطف بلندمنزل نیمه‌کاره، برای مدت طولانی از نور خورشید محروم است. اسمش اسد است؛ مرد میان‌سال با ریش ماش‌وبرنجی که لکنت زبان دارد. او می‌گوید که خانه‌اش زیر سایه‌ی بلندمنزل قرار گرفته است و مجبور می‌شود برای دیدن نور آفتاب، به کنار سرک بیاید. بر اساس آن‌چه او شنیده است، صاحب بلندمنزل در دبی زنده‌گی می‌کند و به دلیل نداشتن پول برای اعمار بلندمنزل، کار آن را متوقف کرده است.

در منزل سوم بلندمنزل اما مردی گوشی‌اش را در دست دارد و با شخصی صحبت می‌کند. او صاحب همان ساختمان است و پس از ختم مکالمه‌اش، از ساختمان پایین می‌شود. با آمدن او، پیرمرد خودش را مصروف کارهایش می‌کند، انگار، از آن مرد به شدت هراس دارد. صاحب ساختمان می‌گوید که ساختمانش را به شکل قانونی اعمار کرده و به گفته‌ی خودش حتا در آغاز کار، اجازه‌ی همسایه‌هایش را نیز گرفته است. او نمی‌خواهد اسمش را بگوید، اما می‌پذیرد که به دلیل نداشتن پول کافی، ساختمانش نیمه‌کاره مانده است. وی تأیید کرد که به تازه‌گی از دبی برگشته است.


پناه بردن به درختان و تکه‌ها

از این نمونه‌ها در شهر کم نیست. در فاصله‌ی دورتر از آن‌جا، مردمانی زنده‌گی می‌کنند که مجبور شده‌اند خانه‌های‌شان را با تکه‌های سبز بپوشانند. آن‌گونه که دیده می‌شود، درختان بزرگی نیز در درون آن خانه‌ قرار دارد که از داخل حویلی محافظت می‌کند. در حقیقت، تکه‌های سبزرنگ و درختان حجیم، پاسبان حریم خصوصی آن‌جا در مقابل ساختمان هفت‌طبقه‌ای است که در سر کوچه قرار دارد.

امید مردی است که از دو سال بدین‌سو در آن خانه زنده‌گی می‌کند. او می‌گوید که حویلی را از شخص دیگری به کرایه گرفته است. وی اضافه می‌کند که مجبور است گشت‌وگذار زنان را در خانه به وقت مشخصی محدود کند. به گفته‌ی خودش، حویلی آنان در معرض مستقیم دید کلکین‌های بلندمنزل است و نه تنها آنان، بل‌که سایر همسایه‌ها نیز زیر دید آن ساختمان قرار دارند. با این وجود، او می‌گوید که اعمار آن بلندمنزل بزرگ اگرچه قانونی باشد، از نگاه اخلاقی «خوب» نیست.

بیش‌تر مردمان شهر اما زنده‌گی در خانه‌ای که حریمش نقض شده است را نمی‌پذیرند. عارف اکبری از مردمانی است که مصروف خرید و فروش و کرایه‌دهی خانه‌ها است. او از مدت‌ها بدین‌سو درب رهنمای معاملاتش را در یکی از گوشه‌های شهر کابل گشوده است. چندین خانه نزد او ثبت است که آفتاب ندارد و حریم خصوصی آن‌ها نقض شده است. به گفته‌ی او، از میان جمعی از مشتریانی که روزانه نزد او مراجعه می‌کنند، تعداد معدودی از افراد حاضر اند خانه‌ای بخرند یا کرایه کنند که آفتاب نداشته و حریم خصوصی آن در خطر باشد.

وی می‌گوید که مردم برای حفظ حرمت خانواده‌‌های‌شان، مجبور می‌شوند که خانه‌ای به کرایه گیرند. به گفته‌ی وی، زمانی که مردم از نقض حریم خصوصی‌شان آگاه می‌شوند، هیچ‌گاهی آن خانه را برای کرایه یا خرید نمی‌پذیرند. او می‌گوید که اگر موضوع عزت و حرمت خانواده نزد شهروندان مطرح نبود، شاید می‌توانستند زنده‌گی‌شان را در یک خیمه نیز بگذرانند.

رشوه‌دهی زورمندان و کاهش نرخ خانه‌های همسایه

اعمار بلندمنزل‌ها اما علاوه بر مردمان عادی، برای صاحبان آن‌ نیز گران تمام می‌شود. اکبری می‌گوید که کار اعمار بلندمنزل‌ها در شهر کابل راحت نیست و صاحبان آن بدون داشتن زور، نمی‌توانند ساختمان اعمار کنند. بر اساس آن‌چه او به چشم دیده است، صاحب بلندمنزل برای اعمار ساختمانش مجبور شده است «۵۰ هزار دالر» به آمر حوزه بدهد. به گفته‌ی او، حساب ناحیه‌ی مربوطه، شاروالی و بقیه سوای آن است و آنان نیز به سهم خود از اعمار بلندمنزل‌ها، پول می‌گیرند.

او می‌گوید که قلدری زورمندان برای اعمار غیرقانونی بلندمنزل‌ها باعث شده است که همسایه‌های آنان برای جلوگیری از پایین‌آمدن قیمت‌ خانه‌های‌شان، مجبور شوند به اعمار بلندمنزل در همان سویه، اقدام کنند. به گفته‌ی اکبری، خانه‌ای که قیمتش قبل از اعمار بلندمنزل کناری چهار میلیون افغانی باشد، پس از اعمار آن، به یک میلیون افغانی می‌رسد.

وی از قضیه‌ای که خود به چشم دیده است، حکایت می‌کند. اکبری می‌گوید که چند سال پیش یکی از افراد در کوچه‌‌‌ای واقع در شاه‌شهید کابل خانه‌ی سه منزله ساخته بود. چندی بعد، یک‌ فرد زورمند پس از به فروش رسانیدن یکی از بلندمنزل‌هایش، در نبش همان کوچه‌ و با مسافت یک خانه دورتر، خانه‌ای می‌خرد و بلندمنزل شش طبقه‌ای در آن می‌سازد. همسایه‌ی کناری همان بلندمنزل که کارمند نظامی است، مجبور می‌شود پس از قرار گرفتن خانه‌اش در میان دو بلندمنزل و برای جلوگیری از کاهش قیمت آن، سه مرد دیگر به شمول یک وکیل سابق پارلمان را شریک ‌سازد که بلندمنزلی هم‌سطح بلندمنزل مرد زورمند، اعمار ‌کند.

محمدشاه، دگروال متقاعدی است که مجبور شد برای جلوگیری از کاهش در نرخ زمینش به سبب احاطه‌شدن توسط دو بلندمنزل، سه مرد دیگر را شریک سازد و بلندمنزل آباد کند. وی می‌گوید که با وجود شکایت‌های مداوم او و همسایه‌گانش از همسایه زورمند، نتوانستند مانع ساخت بلندمنزل شوند. او می‌گوید که در این جریان، همسایه زورمندش با او به شکل زشت رفتار می‌کرد و حتا از وی حق می‌خواست.

شهروندانی که آرام و قرار ندارند

شهروندان علاوه بر این، با مشکلات دیگری از ناحیه اعمار بلندمنزل‌ها نیز روبه‌رو اند. طارق اتمر، شهروند کابل از وضعیت اعمار بلندمنزل‌ها شاکی است. به گفته‌ی وی دو بلندمنزل در قسمت مکروریان سوم ساخته می‌شود که کار آن‌ها ۲۴ ساعت در شبانه‌روز ادامه دارد. او می‌افزاید، مردم از سر و صدایی که توسط موترهای تناژبلند در شب ایجاد می‌شود، آرام و قرار ندارند.

بر اساس آن‌چه وی می‌گوید، بلاک‌های ۹ تا ۱۲ مکروریان‌ها از نقاطی است که از صداهای کار مداوم در بلندمنزل‌های در حال اعمار، به شدت متاثر می‌شود. او می‌گوید که صاحبان بلندمنزل‌ها سطح پیاده‌رو را بلندتر ساخته اند و به گفته‌ی وی، آب باران‌ها در وسط سرک‌ها برای چندین روز می‌ماند که مردم را با مشکلات جدی‌ای روبه‌رو ساخته است.

۷۰درصد بلندمنزل‌ها غیرمعیاری است

بر اساس آن‌چه طراحان ساختمانی می‌گویند، اعمار بیش از ۷۰ درصد بلندمنزل‌های شهر کابل غیرمعیاری است و بدون در نظر گرفتن قواعد طراحی شهری صورت می‌گیرد. مختاراحمد رجب‌زاده، ماستر طراحی شهری و منشی انجمن شهرسازی و مهندسی افغانستان است. بر اساس آن‌چه او می‌گوید، بلندمنزل‌هایی که اعمار می‌شود، باید در آغاز کار، ارزیابی و ساحات آن تثبیت گردد، پس از آن، ساحه‌ی سبز برای بلندمنزل‌ها یک‌جا با همسایه‌گی [فاصله مجاورت] آن در نظر گرفته شود.

وی قواعد اعمار بلندمنزل‌ها برای ساحات رهایشی و شخصی را یک‌سان توصیف می‌کند. به گفته‌ی او، در اعمار یک بلندمنزل، ۶۰ درصد زمین برای ساحات سبز تثبیت می‌شود و ۴۰ درصد دیگر برای ساختمان و خدمات آن [عمارت، خیابان و پارکینگ] اختصاص می‌یابد. رجب‌‌زاده در خصوص فواید در نظر گرفتن قواعد اعمار ساختمان و تثبیت ساحات سبز می‌گوید که این کار باعث اطمینان خاطر صاحب ساختمان می‌شود، زیرا علاوه بر تولید اکسیجن توسط درختان شانده شده در آن‌جا، ساختمان برای حالات اضطرار [احتمالات برابر شدن در نقشه] آماده است.

بر اساس گفته‌ها‌ی رجب‌زاده، نقشه‌برداری و موضوع مقاومت در برابر عوارض طبیعی [استقامت در برابر زلزله و باد و سنجش توان‌مندی برداشت ساحه] هنگام اعمار بلندمنزل‌ها از مسایلی است که باید توسط نهاد تخنیکی و مهندسان حل شود. او می‌گوید که صاحبان بلندمنزل‌ها در کابل به جای در نظر گرفتن قواعد طراحی ساختمان برای استقامت در برابر زلزله‌ها [که امری طبیعی است]، راه فرار را پیش‌بینی می‌کنند.

شهرداری و آینده‌نگری

این مشکلات اما، از دید شهرداری کابل پنهان نیست. مسوولان این اداره می‌گویند که طرحی برای حل این مشکل ایجاد کرده‌اند تا بتوانند به یک نتیجه باکیفیت دست یابند. به گفته‌ی آنان، طرح‌شان به هدایت رییس جمهور تایید و تمامی موارد برای شهر باهویت در آن‌جا داده شده است. داکتر صدرالدین، معین پلان‌گذاری و توسعه‌ی شهری شهرداری کابل می‌افزاید که در بخش‌ فورم ساختمان‌ها، ارتفاع، سطح اِشغال آن‌ها و دیگر موارد به دقت پرداخته شده ‌است. بر اساس آن‌چه او می‌گوید، آنان توانسته‌اند تمام مناطق کابل را بر اساس دیدگاه و اصول همان پلان، قاعده‌مند بسازند.

وی تایید می‌کند که شیوه‌ی جوازدهی در این خصوص نیز تغییر کرده است. بر اساس گفته‌های او، پس از گرفتن سکان هدایت و بر اساس قواعد جدید، بیش از ۵۰۰ دستور نقشه صادر کرده‌اند که در آن، همه‌ی مسایل این‌چنینی کنترل شده است. وی تصریح می‌کند که اندازه‌ی زمین، اندازه‌ی معابر، امکانات و زیرساخت‌های همان منطقه و مجاورت‌ها از عواملی است که ارتفاع ساختمان را معیّن می‌سازد.

در همین حال، او می‌گوید که به بلندمنزل‌هایی در زمین خُرد، اجازه اعمار نخواهند داد. وی اضافه می‌کند، به هیچ ساختمانی که در یک زمین خُرد بلندمنزل ساخته شود و ساختمان‌های مجاور را از نور آفتاب، باد و بقیه مزایای طبیعی که حق هر شهروند است، محروم کند، اجازه داده نخواهند شد.

بر اساس آن‌چه مسوولان وزارت شهرسازی و اراضی می‌گویند، آمار بلندمنزل‌هایی در شهر کابل اعمار شده است، هنوز در دست نیست. آنان می‌گویند که روی مقرره‌ای برای حل موضوع کار می‌کنند، اما این مقرره هنوز نهایی نشده است. به گفته‌ی مسوولان آن وزارت، ارزیابی‌ای را به راه انداخته‌اند تا بتوانند تعداد بلندمنزل‌های تجارتی، رهایشی و صنعتی را مشخص کنند.

صاحبان بلندمنزل باید خسارت بپردازند

مسایل حقوقی اعمار بلندمنزل‌ها اما با توجه به برخورداری همه‌ی افراد از حقوق بشری، پیچیده‌تر به نظر می‌رسد. وحید فرزه‌ای، کارشناس حقوقی و عضو شورای رهبری حقوق‌دانان افغانستان می‌گوید، جدا از نقض حقوق طبیعی که بشر دارد، موضوع نادیده‌گرفتن قوانین مربوط به امور شهرداری خود نقض صریح قانون شمرده می‌شود.

وی به شکل‌ گسترده‌ای به توضیح مسایل حقوقی می‌پردازد. به گفته‌ی او، در صورتی که موردی در قواعد شهرداری جرم به شمار آید و صاحب بلندمنزل آن را مرتکب شود، صاحب ساختمان به دلیل ارتکاب جرم مورد تعقیب عدلی قرار می‌گیرد. بر اساس آن‌چه او بیان می‌کند، در صورتی که صاحب ساختمان شرایط مربوطه را تطبیق نکند [ساختمان را بیش‌تر از حد معیاری، اعمار کند یا هم بالکن بیش‌تر از حد معمول بالای سرک عامه اعمار شود]، اما جرم به شمار نرود، تابع مجازات نقدی و غیر نقدی می‌شود. آقای فرزه‌ای هم‌چنان می‌افزاید که در صورت بستن سرک، معابر یا راه عام، بلندمنزل اعمار شده منهدم می‌شود.

آقای فرزه‌ای اما به موضوع قابل توجهی اشاره می‌کند. او می‌گوید که بر اساس قانون، در هنگام متضرر شدن اشخاص به دلیل اعمار بلندمنزل‌ها، جبران خساره باید برای شخص پرداخته شود نه حکومت. بر اساس گفته‌های او، موضوع جبران خساره برای اتباع افغانستان در قانون اساسی صراحت یافته است، اما حکومت و شهرداری‌ها آن را جدی نمی‌گیرند. بر اساس گفته‌های وی، در صورتی که صاحب بلندمنزل تخلفی را انجام دهد که ضرر آن به حکومت می‌رسد، باید جبران خساره به حکومت پرداخته شود و اگر افراد از این تخلف متضرر شوند، خساره به اتباع متضرر شده پرداخت می‌شود.

بر اساس رسوم دیرینه‌ای که در افغانستان حاکم است، اشخاص می‌توانند با در نظر گرفتن یک تا یک‌ونیم متر حریم با همسایه‌گان‌شان، بلندمنزل‌های‌شان را اعمار کنند و حتا کلکین‌ها را نیز به شکل آزاد طراحی کنند. با این حال، فرزه‌ای می‌گوید که اگر این موضوع خلاف اصول شهرداری باشد، تخلف شمرده می‌شود و تخلف در اصول هیچ‌گونه توجیه قانونی و حقوقی ندارد. وی اضافه می‌کند که موضوع ساختمان‌های تجارتی [که موضوع مزایای طبیعی در آن کم‌اهمیت است] با بلندمنزل‌های رهایشی [بُعد حقوقی آن] به کلی متفاوت است.

فرزه‌ای می‌گوید که در صورت نقض حقوق مدنی یک شهروند به دلیل اعمار غیرقانونی بلندمنزل‌ها، شخص می‌تواند به شکل مستقیم بالای فردی که حق وی را ضایع کرده است [صاحب بلندمنزل]، عارض شود. او هم‌چنان تایید می‌کند که در صورت اثبات دست داشتن اعضای شهرداری در اعمار غیرقانونی بلندمنزل‌ها [موضوع دادوستد رشوه]، آنان بر اساس این‌که رشوه‌گیری جرم شمرده می‌شود، مجرم دانسته می‌شوند. وی تصریح می‌کند که در صورت تثبیت نشدن این موضوع، محاکم مربوطه می‌توانند اعضای شهرداری را به دلیل غفلت وظیفه‌ای، زیر تعقیب عدلی قرار دهند.

هرچند مسایل حقوق مدنی و آزادی شهروندان افغان در قانون اساسی کشور صراحت دارد، اما بیش‌تر بلندمنزل‌ها در پایتخت بدون در نظر گرفتن آزادی بقیه شهروندان، اعمار می‌شود. فصل دوم قانون اساسی افغانستان به حقوق و وجایب اتباع کشور اختصاص یافته است. در ماده‌ی ۲۴ آن آمده است که آزادی حق طبیعی انسان است و این حق جز «آزادی دیگران» و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم می‌گردد، حدودی ندارد.

مرد کفش‌دوز، نخ‌وسوزنش را در جعبه‌ی مخصوص آن می‌گذارد و خودش را برای ادای نماز آماده می‌سازد. او می‌گوید که «وجدان‌هایی از قصد خفته را نمی‌توان بیدار کرد». به گفته‌ی پیرمرد، این بدبختی تنها گریبان‌گیر او، اسد و امید نیست، بل‌که صدها شهروند دیگر در سطح کابل و سراسر کشور هستند که آفتاب‌شان از روی آن‌ها گرفته و حرمت‌های‌شان شکسته است.