انزوای مجدد رئیس جمهور غنی
نگاه نو_ بیشتر سیاستمداران پرنفوذ و نیروهای سیاسی با محمداشرف غنی نیستند. توافق نسبی روی شرکتکنندهگان احتمالی نشست قطر هم زیر فشار داکتر خلیلزاد به میان آمد. اگر فشارهای دیپلماتیک و رسانهای آقای خلیلزاد نمیبود، اشرف غنی با سیاستمداران پرنفوذ دیگر روی ترکیب هیأتی که باید به قطر برود هم به توافق نمیرسید. به نظر میرسد که محمداشرف غنی درک ویژه و منحصر به فرد از سیاست دارد. او با تمام متحدان سیاسی خود به هم زده است. جنرال دوستم، احمدضیا مسعود، کریم خلیلی، داکتر عبدالله و حنیف اتمر، در مراحل مختلف متحدان سیاسی آقای غنی بودند. تمام این سیاستمداران مدعیاند که آقای غنی به توافقاتی که با آنان داشت، عمل نکرد. تا حال شخص آقای غنی روایت خود را از تعامل با این سیاستمداران تشریح نکرده است. او ترجیح داده است که در این مورد سکوت کند. تنها سیاستمداران و نیروهای زیر چتر جمهوری نیستند که از وعدهخلافی آقای غنی مینالند؛ طالبان هم تجربهی تعامل با آقای غنی را دارند.
آقای محمداشرف غنی قبل از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ در دبی با نمایندهگان طالبان مذاکره کرد. بیشتر سیاستمداران کابلنشین در مورد این مذاکره میدانند. آنانی که با رهبران طالبان در تماساند و در کابل زندهگی میکنند، بسیار مفصل در این مورد اطلاع دارند. در آن زمان قیوم کوچی، سفیر پیشین افغانستان در روسیه و آقای حاجی دینمحمد، والی قبلی ننگرهار، از جانب آقای غنی با طالبان در دبی مذاکره کردند. نمایندهگان طالبان در آن مذاکره، اعضای دفتر این گروه در قطر بودند. در این مذاکره آقای غنی از طالبان خواسته بود که در روستاهای زیرسلطهی این گروه مانع برگزاری انتخابات سالم یا ناسالم نشوند و اجازه دهند که در دهکدههای پشتوننشین جنوب انتخابات برگزار شود. در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری محاسبهی مخالفان غنی این بود که ایشان از دهکدههای پشتوننشین جنوب به دلیل جنگ و ناامنی رأی نمیآورد و آرای حوزهی نفوذ جنرال دوستم و کریم خلیلی هم به حدی نیست که یک نامزد را به پیروزی برساند.
محاسبهی بسیاریها این است که پشتونها چهل درصد رأیدهندهگان افغانستان را تشکیل میدهند. اگر جمعیت افغانستان را ۳۰ میلیون و مجموع رأیدهندهگان را ۱۵ میلیون حساب کنیم، شش میلیون شهروند پشتون در کشور رأیدهندهاند. بسیاری از این رأیدهندهگان در دهکدههایی زندهگی میکنند که رأی دادن در آنجا آسان است. طالبان ظاهراً به آقای غنی وعده کرده بودند که اجازه میدهند در دهکدههایی که در تیررس فعالیتهای آنان است، انتخابات ریاست جمهوری به هرشکلی برگزار شود. آقای غنی هم ظاهراً به طالبان وعده کرده بود که در صورت پیروزی، موافقتنامهی امنیتی و دفاعی را با ایالات متحده امضا نمیکند، واشنگتن را قانع میسازد و به گروه طالبان پیشنهاد مذاکرهی مستقیم و بدون قیدوشرط میدهد. حتماً در آن زمان محاسبهی طالبان هم این بود که محمداشرف غنی چهرهی نزدیک به حلقات قدرتمند در ایالات متحده است و میتواند واشنگتن را قانع سازد. طالبان ظاهراً به وعدهای که به آقای غنی داده بودند، عمل کردند. آنان مزاحم برگزاری انتخابات سالم یا ناسالم در دهکدههایی که در تیررسشان بود، نشدند. این امر سبب شد که رأی آقای غنی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بیشتر شود و پس از چانهزنی با عبدالله به میانجیگری وزیر خارجهی وقت امریکا به قدرت برسد؛ اما وعدههایی که آقای غنی به طالبان داده بود، عملی نشد.
آقای غنی در فبروری سال ۲۰۱۸ به طالبان پیشنهاد مذاکرهی مستقیم و بیقیدوشرط داد. طالبان میخواستند که آقای غنی در سال ۲۰۱۴ به مجردی که به قدرت میرسد، چنین پیشنهادی را مطرح کند. آقای غنی امروز مدعی است که ایالات متحده را او قانع ساخته است که با گروه طالبان به صورت مستقیم مذاکره کند. آقای غنی بارها گفته است که ایشان ایالات متحده را قناعت داده است که وارد مذاکرهی مستقیم با طالبان شود. اما طالبان شاید انتظار داشتند که اگر آقای غنی توان قناعت دادن واشنگتن را داشت، باید آن را در همان سال ۲۰۱۴ به کار میبست. آقای غنی به محض اشغال وظیفهی ریاست جمهوری تلاش کرد که از طریق پاکستان با طالبان وارد مذاکره شود. او که به طالبان وعدهی پیشنهاد مذاکرهی بیقیدوشرط داده بود، به اسلامآباد رفت و از مقامهای پاکستانی خواست تا رهبران این گروه را به میز مذاکره حاضر کنند. رهبران ارتش پاکستان هم طالبان را در مری در سال ۲۰۱۵ دور میز مذاکره آوردند، اما مذاکرهکنندهگان طالبان در قطر آن طوری که لازم بود، صلاحیت هیأت مذاکرهکنندهی مری را تأیید نکردند. افشای خبر مرگ ملا محمدعمر توسط کابل، مذاکرهی مری را ناکام ساخت.
امروز هم وضعیت به گونهای است که هیچ یک از نیروهای سیاسی معروف با آقای غنی نیست. تقریباً تمام ستادهای انتخاباتی مشهور از شرکت در جرگه مشورتی ماه ثور کابل، امتناع میکنند. احزاب سیاسی با نمایندهگان ارگ در مورد مکانیزم گزینش اعضای جرگه مشورتی ماه ثور و لزوم برگزاری آن مذاکره کرده بودند، اما ظاهراً این مذاکره به نتیجه نرسید و این امر شکوتردیدهای احزاب و چهرههای مخالف غنی را نسبت به جرگه مشورتی ماه ثور بیشتر ساخت. به نظر میرسد که دیپلماتهای کشورهای عضو ناتو در کابل هم از خروجی احتمالی جرگه مشورتی ماه ثور، نگرانی دارند. اگر جرگهی مشورتی از موضع آقای حمدالله محب، مشاور امنیت ملی ارگ دفاع کند، روشن است که کل دیپلماسی خلیلزاد و روابط امریکا با ارگ صدمه میبیند. به همین دلیل است که دیپلماتهای خارجی مقیم کابل، نسبت به جرگهی مشورتی ماه ثور نگرانی دارند. آقای غنی هم نگران است که رقیبان او به طور پنهانی با طالبان وارد کدام معامله نشوند. تحریم جرگه از سوی احزاب سیاسی، ستادهای انتخاباتی و برخی از چهرههای سیاسی، اهمیت سیاسی آن را کاهش داده است. روشن نیست که در روزهای آینده آقای غنی در مورد این جرگه چه تصمیمی خواهد گرفت. حتا با شرکت آقای سیاف هم، وزن سیاسی جرگه بیشتر نمیشود. ایالات متحده امریکا که دور ششم مذاکره با طالبان را در قطر آغاز کرده است. قرار بود که اول مذاکرات میانافغانی در آنجا آغاز شود و بعد آقای خلیلزاد با طالبان گفتوگو کند، ولی گفتوگوهای خلیلزاد با طالبان از دیروز در دوحه آغاز شده است. گفتوگوهای امریکا با طالبان در قطر ادامه مییابد ولی نیروهای سیاسی در کابل تا هنوز منسجم نشدهاند.