انتخابات و پیامد‌های منفی آن در افغانستان

نگاه نو_ انتخابات یک فرایند تصمیم‌گیری است که طی آن مردم و یا بخشی از مردم برای اداره امور خود شخصی را برای یک مدت زمان معین با ریختن رأی های شان در صندوق‌ها بر‌‌می‌گزینند. انتخابات پیشینه‌ی طولانی دارد، از زمان یونان باستان و روم باستان و در طول قرون وسطا برای انتخاب رهبرانی چون امپراتور روم و پاپ به کار گرفته می‌شد، اما در افغانستان فرایند انتخابات نسبت به کشور‌های دیگر تاریخ بسیار کوتاهی دارد. برای اولین بار در تاریخ افغانستان انتخابات در ۱۸ میزان سال ۱۳۸۳ بر‌گزار شد و مردم به پای صندوق‌های رأی رفتند.

گرچه انتخابات در زمان شاه امان‌الله خان وارد چارچوب قانون شده بود، اما شاه فرصت آن را پیدا نکرد که به آن جنبه عملی ببخشد. بعد از آن نیز تا سال ۱۳۸۳ جنبه عملی پیدا نکرد. اصل و مبنای انتخابات‌ها در واقع تعیین سرنوشت یک کشور با اراده‌ی مردم است، که یکی از سازوکار‌های دموکراسی بوده که قدرت تعیین سر‌نوشت یک کشور را به شهروندان آن بر‌می‌گرداند. بحث اصلی اما این است: انتخابات‌هایی که در افغانستان برگزار شده‌اند، چه پیامد‌هایی داشته‌اند؟ همان‌طوری که در مقدمه ذکر شد، انتخابات فرایند تصمیم‌گیری جمعی است که طی آن مردم و یا بخشی از مردم جامعه تصمیم می‌گیرند که چه کسی بر آن‌ها حکومت کند. از آن‌جایی که فرایند انتخابات یک مشارکت جمعی برای تعیین سر‌نوشت مشترک است و تعیین سر‌نوشت توسط شهروندان برای یک آینده‌ی مشترک صورت می‌گیرد، بنا ‌بر ‌این انتظار می‌رود که علاوه بر تعیین سر‌نوشت، باعث ایجاد یک‌پارچه‌گی، احساس هم‌بسته‌گی و اتحاد گردد؛ چون همه‌ی شهروندان برای یک آینده‌ی مشترک با هم تصمیم می‌گیرند و این تصمیم‌گیری مشترک باعث ایجاد روحیه هم‌دیگر‌پذیری و تقویت احساس مشترک میان افراد یک جامعه می‌گردد. در اما افغانستان این روند به گونه‌ی وارونه و برعکس عمل کرده است؛ چون محور تمام بازی‌ها، زد‌وبند‌ها و معادلات سیاسی در افغانستان قومیت بوده است و معادله‌های سیاسی در افغانستان بر محور قوم می‌چرخد. قوم و قومیت محور اصلی بازی‌های سیاسی در دو قرن اخیر در افغانستان بوده است، بنا‌ بر ‌این انتخابات در افغانستان به سیاست‌های قومی دامن زده و باعث نفاق و دیگرستیزی شده است.

در سه دور انتخابات ریاست جمهوری که در افغانستان بر‌گزار شد، هر انتخابات یکی پس از دیگری به سیاست‌های قومی بیش‌تر دامن زد. انتخاباتی که در سال ۲۰۱۴ بر‌گزار شد، نسبت به دو انتخابات دیگر به سیاست‌های قومی در افغانستان بیش‌تر دامن زد؛ چون این انتخابات با جنجال‌های بیش‌تر همراه بود؛ زیرا در این انتخابات دو رقیب سر‌سخت (داکتر عبدالله عبدالله در یک طرف و دکتر اشرف ‌غنی احمد‌زی در سوی دیگر) قرار داشتند که هر کدام آن‌ها نماینده‌گی از قومیت خاص می‌کردند. در قطبی که داکتر عبدالله عبدالله قرار داشت، اکثریت قاطع حامیان او تاجیک‌تباران و فارسی‌زبان‌های افغانستان بودند و در قطبی که دکتر اشرف ‌غنی احمد‌زی قرار داشت، اکثریت قاطع حامیان او پشتون‌های افغانستان بودند. حتا جنجال‌های انتخاباتی تا آن‌جا اوج گرفت که حامیان داکتر عبدالله عبدالله خواستار ایجاد حکومت موازی در افغانستان شدند، اما این جنجال‌ها در نهایت در نتیجه‌ی یک توافق سیاسی به پایان رسید و مصارف گزاف و اشتراک مردم در سخت‌ترین شرایط نا‌امنی به هدر رفت. این وضعیت حاکم صدمه‌ی بزرگی بر پیکره‌ی فرهنگ تساهل و مدارا می‌زند، روحیه هم‌دیگر‌پذیری را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد و ستیز را به وجود می‌آورد.

حداقل در چند دهه‌ی اخیر اکثر رهبران افغان برای رسیدن به قدرت به سیاست‌های قومی دامن می‌زنند و مرز‌های قومی را پر‌رنگ می‌سازند. در زمان مبارزات انتخاباتی نیز شاهدیم که حتا شعار‌ها و اهداف بعضی از کاندیدان نیز قومی، سمتی، زبانی و نژادی است، که این خود ضربه‌ای مهلک بر پیکره‌ی فرهنگ تساهل و مدارا در کشور زده و باعث نفاق شده است. اخیراً انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۸ نیز با جنجال‌های شدید روبه‌رو شده است و رهبران تیم‌های پیش‌تاز برای بر کرسی نشاندن خواست‌های‌شان به قومیت، زبان و نژاد پناه برده‌اند و می‌خواهند با استفاده از احساسات قومی به نفع شخصی خود سود ببرند. آن‌ها از قومیت، زبان و نژاد به عنوان حربه‌ای برای بر کرسی نشاندن خواست‌های خود استفاده می‌کنند. این وضعیت پیامد‌های بسیار نا‌گواری را متوجه آینده‌ی کشور خواهد کرد که جبران‌ناپذیر خواهد بود.