آیندۀ افغانستان چه خواهد شد؟ سه سناریوی ملموستر
نگاه نو_ کودکی خردسال بودم که در بازار ولسوالی/شهرستان غوریان، چند هفتهایی بعد از سقوط طالبان، با پرداختن مبلغی مراسم انتقال قدرت از برهانالدین ربانی به حامد کرزی را از طریق بیبیسی تماشا کردم. همۀ ما در آن روزها بسیار خوشحال بودیم. هزاران مهاجر از ایران و بسیاری از دیگر نقاط جهان برگشته بودند و زندگی جانِ تازهای بخود گرفته بود. بازسازی و سازندگی در هرات به شکل بیپیشنهایی آغاز شده بود و زندگی بسرعت در حال تغییر مثبت بود.اکنون اما بعد از بیست سال، ما به شکل گستردهایی در نهادسازی و ایجاد یک کشور باثبات شکست خوردهایم. طالبان از دشمن امریکا کم کم به متحد آنان تبدیل میشوند و در کابل “دو رییس جمهور” یکی در قصر سپیدار و دیگری در ارگ ریاست جمهوری تکیه زدهاند و یک دیگر را به چالش می کشند. پرسش سختی پیش روی همۀ مردم افغانستان وجود دارد. همه از خود میپرسند که آیندۀ آنان چه خواهد شد؟
چندین سناریو برای آینده افغانستان را البته میتوان پیشبینی کرد؛ اما شاید بتوان دستکم سه سناریوی محتملتر را (با توجه به شرایط کنونی) برای آینده این کشور بررسی کرد: احتمال اول، محمد اشرف غنی (رئیس جمهور) و عبدالله عبدالله (رقیب اصلی آقای غنی که خود را برنده انتخابات اخیر میداند) با هم به توافق خواهند رسید و طالبان با دولت افغانستان مذاکره خواهند کرد. احتمال دوم، طالبان با دولت افغانستان به توافق نخواهند رسید و بعد از خروج نیروهای امریکایی بر تمام افغانستان تسلط خواهند یافت. احتمال سوم، طالبان بر جنوب افغانستان و احتمالاً بر کابل تسلط پیدا خواهند کرد؛ و در این احتمال اما در شمال افغانستان و قسمتهایی از غرب نیروهای ضدطالبان به قدرت خواهند رسید.
تشکیل حکومت ائتلافی به شیوۀ لبنان
احتمال نخست آن است که محمد اشرف و غنی و عبدالله عبدالله به توافق برسند. آنان سپس مشترکاً با طالبان به مذاکره خواهند کرد و سرانجام مؤفق به تشکیل حکومتی مشترک با طالبان بشوند. در صورت توافق، طالبان ممکن است نیروی نظامی خود را حفظ کنند و مانند گروه حزبالله لبنان بر جنوب افغانستان تسلط پیدا کنند.
اما گزینۀ صلح میان “جمهوری اسلامی” و “امارت اسلامی” از همان ابتدا با سه مشکل جدی روبروست. اولاً بعد از گذشت چند هفته از مراسم تحلیف و حتی میانجیگری وزیر خارجۀ امریکا، محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله هنوز با هم به تفاهم نرسیده اند. و احتمال توافق این دو دستکم در حال حضر بعید بنظر میرسد. ثانیاً جامعۀ جهانی درگیر ویروس کروناست و منابع مالیشان هر روز محدودتر میشود. سفر مقامات خارجی بشدت محدود شده است و امکان میانجیگری فعال جامعۀ جهانی بسیار کم شده است. و نهایتاً طالبان خود را برنده احساس میکنند و نیازی به مذاکره با دولت افغانستان نمیبینند. زیرا نیروهای ائتلاف جهانی در حال خروج از افغانستان اند و طالبان منتظر فرصت مناسب برای تسلط بر مناطق دیگر.
تسلط طالبان بر تمام افغانستان
احتمال دوم تسلط طالبان بر افغانستان است. بعد از خروج نیروهایی امریکایی از افغانستان، (به طور کامل و یا به تعداد زیاد) کمکهای جامعۀ جهانی به نیروهای نظامی افغانستان کاهش خواهد یافت. در این سناریو و با توجه به تجربه سالها درگیری و تلاش برای تفاهم بین دولتمردان افغان، به نظر می رسد که اختلافات میان سیاستمداران کابلنشین که اکنون نیز بسیار زیاد است، عمیقتر شود. در آن صورت طالبان خواهند توانست تا نیروهای بیشتری را به خدمت بگیرند و کمکهای کشورهای حامیشان به آنان افزایش خواهد یافت. روحیۀ نیروهای ضد طالب بشدت تضعیف خواهد گردید و طالبان خواهند توانست بعد از تسلط بر ولسوالیها، اقدام به تصرف ولایات نمایند و در نهایت تمام کشور را در تسلط خود بگیرند.
اما تسلط طالبان بر افغانستان با سه چهار چالش عمده روبروست. اولاً مرز راهبردی روسیه از گذشته تا کنون، “کوههای هندوکش” افغانستان بوده است. از نظر روسها، تسلط طالبان بر تمام افغانستان ممکنست به معنای به چالش کشیده شدن مرز راهبردی آنان تلقی شود. زیرا ممکنست روسها به طالبان به چشم متحد امریکا نگاه کنند. چالش دوم طالبان، همسایههای شمالی افغانستانست. کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، و ترکمنستان حضور طالبان را در مرزهای خود را به معنای گسترش نفوذ اسلامگرایی خواهند دید. چالش سوم طالبان، ایران است. ایران در سیاست دراز مدت خود نمیتواند شاهد قدرت گرفتن یک جریان اسلامگرای سنی مذهب و متحد کشورهای عربی در همسایگی خود باشد. آخرین و مهمترین چالش طالبان، نیروهای ضدطالب اند. شمال و غرب افغانستان، پایگاه سنتی نیروهای ضد طالبست. این نیروها ممکن است حاضر به پذیرش سلطۀ طالبان برخویش نباشند و دست به مقاومت در برابر طالب بزنند.
برخی از نهادهای حقوق بشری در مورد حقوق زنان در پروسیه توافق صلح با طالبان نگران اند
تسلط طالبان بر جنوب و تسلط نیروهای ضد طالب بر شمال افغانستان
شمال افغانستان به صورت سنتی پایگاه ضد طالبان است. بدنۀ نیروهای امنیتی کشور بیشتر از ولایات شمالی کشور اند و آنان تاریخ و پیشینۀ طولانی در جنگ با طالبان دارند. احتمالاً نیروهای ضد طالب، در صورت شکست دولت، بسیج خواهند شد تا جلو تسلط طالبان را بر شمال کشور بگیرند. آنان شاید بتوانند حمایت ترکیه و هند را جلب کنند و بر شمال و غرب افغانستان تسلط یابند.
اما نیروهای ضد طالبان با سه چالش مهم روبرو اند. اولاً، آنان از رهبری و انسجام سالهای قبل از حضور ائتلاف جهانی برخوردار نیستند. این نیروها پراکنده اند و امکان بسیج شان در جبهات واحد و منسجم بعید و دشوار است. و همچنان تجهیزات و امکانات جنگی سالهای قبل از حضور ائتلاف جهانی را ندارند. ثانیاً طالبان در بسیاری از مناطق کلیدی و مهم شمال افغانستان حضور دارند. در صورت سقوط دولت، طالبان به سرعت خواهند توانست تا مراکز کلیدی و مهم شمال را تصرف نمایند. بر علاوۀ آن نیروهای ضد طالب در شمال افغانستان به حمایت روسها و در غرب افغانستان به حمایت ایران نیاز دارند. اما هم روسیه و هم ایران با طالبان سابقۀ همکاری دارند. هنوز پرسشهای مهم و اساسی در حمایت ایران و روسیه از نیروهای ضد طالب وجود دارد.