آیا عمران خان قربانی مدیریت طالبان شد؟

عمران خان توسط پارلمان پاکستان از ارتفاعات قدرت به زمین پرتاب شد. در ۹ اپریل ۲۰۲۲ مجلس پاکستان با اکثریت آرا یعنی ۱۷۴ رأی مثبت، عمران خان را از موقف نخست‌وزیری برکنار کرد. در طول تاریخ پاکستان، این اولین بار است که نخست‌وزیر آن کشور توسط پارلمان سلب اعتماد می‌شود. سوال این است: آیا عمران خان قربانی سیاست‌های خدعه‌آمیزش با غرب شده است؟

بعد از برکناری عمران خان هرچند نخست‌وزیر جدید انتخاب شده، اما هرج‌ومرج، ترس و وحشت سراسر پاکستان را فرا گرفته است. آن‌چه برای پاکستان باقی مانده یک اردوی نیرومند است که همواره آن کشور را در چنین مواقع بحرانی و حساس از اختلافات درونی بیش‌تر و تکه‌وپارچه شدن نجات داده است. این بار اردوی پاکستان نه تنها با اختلافات داخلی دولتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، بلکه با تحریک طالبان پاکستانی که با الهام از پیروزی طالبان در افغانستان در صدد ایجاد یک دولت اسلامی در پاکستان است، نیز مواجه است که همه‌روزه از سربازان پاکستانی قربانی می‌گیرد.

امریکا و غرب بعد از خروج نیروهای‌شان از افغانستان، مورد انتقاد شدید اتباع و سیاست‌گذاران‌شان و مردم افغانستان قرار گرفتند. زمانی سیاست‌گذاران غربی و امریکایی متوجه اشتباهات خود و خروج غیرمسوولانه‌شان از افغانستان و پیامدهای ناگوار ناشی از آن شدند که خیلی دیر شده بود. سیاست‌گذاران پاکستانی، به‌ویژه عمران خان -قبل از برکناری، در جایگاه نخست‌وزیر آن کشور- با سیاست‌های فریبنده و راهبردهای خدعه‌آمیزش باعث شکست مفتضحانه امریکایی‌ها و غربی‌ها در افغانستان شد و به آن‌چه برای ایجاد یک حکومت همه‌شمول در افغانستان به امریکایی‌ها وعده داده بود، عمل نکرد و بعد از به قدرت رسیدن طالبان هم به یکی از حامیان و لابی‌گران سرسخت این گروه مبدل شد تا زمینه به رسمیت شناختن آنان را در سطح بین‌المللی فراهم کند.

حامی اصلی جنگ‌های فرسایشی، پارتیزانی و روانی طالبان که بعداً به یک جنگ تمام‌عیار این گروه در برابر نیروهای ملی افغانستان و ناتو مبدل شد، پاکستان بود. شکست  امریکایی‌ها در افغانستان، یک شکست سیاسی بود تا شکست نظامی. امریکایی‌ها و غرب این عقده شکست ننگین را که ثبت تاریخ جهان خواهد شد، با خود بردند؛ ولی منتظر فرصتی بودند تا انتقام‌شان را از عمران خان که یکی از طراحان و نظریه‌پردازان اصلی به قدرت رسیدن طالبان و شکست امریکا و غرب در افغانستان پنداشته می‌شود، بگیرند.

عمران خان بعد از سفرش به مسکو که همزمان با حمله روسیه بر اوکراین اتفاق افتاد، خلاف میل غرب یک موضع بی‌طرفانه را اتخاذ کرد و همچنان از جنگ امریکا علیه تروریسم انتقاد کرد. قرار نگرفتن عمران خان در کنار غرب و امریکا در برابر روسیه و ضمناً دادن رأی ممتنع پاکستان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تاریخ ۲ مارچ ۲۰۲۲ برای محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین، همه باعث شک‌وتردیدهای متحدان غربی پاکستان نسبت به عمران خان شد.

در ۳۱ مارچ، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در سومین نشست کشورهای همسایه افغانستان گفت که به نماینده دیپلماتیک طالبان اعتبارنامه اعطا کرده است. همزمان با برکناری عمران خان در پاکستان در ۹ اپریل ۲۰۲۲ سفارت افغانستان در مسکو رسماً به نماینده دیپلماتیک طالبان تسلیم داده شد.

از آن‌چه تاکنون اتفاق افتاده است، چنین برمی‌آید که عمران خان برخلاف خواست غرب در عقب پرده نقش بارزی را در این همه معامله پنهانی و نزدیک ساختن طالبان با روس‌ها ایفا کرده است. جهان غرب به شمول امریکا با استفاده از نفوذی که در ارتش، پارلمان و جناح‌های مخالف دولت پاکستان داشتند، باعث برکناری عمران خان شدند و با رفتن عمران خان، طالبان یک لابی‌گر قوی خود را در سطح بین‌الملل از دست دادند.

جنگ در اوکراین، بار دیگر توجه روسیه و غرب را به افغانستان مبذول داشته است و هرکدام از طرفین سعی دارد تا مدیریت طالبان را در دست بگیرد و از آنان به نفع خود استفاده ابزاری کند.

امریکا شاید می‌خواهد طالبان را به شکلی از اشکال تحت نفوذ مستقیم و یا غیرمستقیم خود قرار دهد تا باشد یک حادثه تروریستی دیگر مانند حادثه ۱۱ سپتامبر، در امریکا به وقوع نپیوندد. ضمناً شاید هم می‌خواهد از طالبان استفاده ابزاری کند و آنان را به عنوان یک غده سرطانی در همسایه‌گی دشمنانش -ایران، چین و مخصوصاً روسیه- نگه دارد و مرزهای آنان را از این طریق بی‌ثبات سازد. همچنان هدف دیگر هم ممکن است این باشد که از جنگ‌جویان طالبان به عنوان اجیران جنگی در جنگ اوکراین برعلیه روسیه استفاده کند.

منافع کوتاه‌مدت روس‌ها هم در شرایط کنونی ایجاب می‌کند که از چند جهت مدیریت طالبان را در دست داشته باشند. اول این‌که درگیر یک جنگ تمام‌عیار در اوکراین هستند و در شرایط کنونی نمی‌خواهند یک درد سر جدیدی از طریق مرزهای جنوبی‌شان داشته باشند. دوم این‌که روس‌ها هم شاید می‌خواهند در آینده از جنگ‌جویان طالبان به نیابت‌شان در جنگ اوکراین استفاده کنند. سوم، روس‌ها با ایجاد یک رابطه متحابه با طالبان شاید فکر این را در سر می‌پرورانند که مانع کشورهای غربی در استفاده ابزاری از طالبان برای بی‌ثبات ساختن مرزهای‌شان شوند.

در یک نتیجه‌گیری می‌توان گفت که چون اردو و در مجموع دولت پاکستان شدیداً تحت تأثیر غرب، مخصوصاً امریکا و انگلستان قرار دارد، اگر دولت‌مردان پاکستانی بخواهند پای‌شان را از گلیم‌شان فرارتر بگذارند و خلاف دستورات غرب عمل کنند، به سرنوشت عمران خان مواجه خواهند شد. همچنان امروز به ناچار غرب و روسیه سعی می‌کنند تا از طالبان مثل چوب سوخت استفاده ابزاری کنند؛ ولی در درازمدت موجودیت و اقتدار طالبان و گروه‌های تروریستی برای آنان، منطقه و جهان فاجعه‌آفرین خواهد بود و به هیچ‌وجه متضمن منافع هیچ کشوری در درازمدت نخواهد بود؛ چون کنترل و مدیریت یک گروه بنیادگرا توسط کشورهایی که تابع قانون هستند در مغایرت با تعهدات بین‌المللی و در حقیقت بازی با آتش خواهد بود.