چرا سلامت روان زنان در افغانستان روبه وخامت است؟

در بریتانیا از دهم تا شانزدهم ماه مه هفته آگاهی از سلامت روان و مشکلات روانی است. رویدادی بیش از دو دهه است از سوی بنیاد بهداشت روان بریتانیا برگزار می‌شود. موضوع امسال طبیعت و محیط زیست است. محققان بر این باورند که قرار گرفتن در دامن طبیعت به مدت مشخصی در روز می‌تواند مانند مسکن‌ها آرام‌بخش باشد و از استرس، اضطراب و تنش بکاهد.

مشکلات روحی و روانی، درد‌هایی هستند که در بسیاری موارد پنهان می‌مانند. بسیاری از مبتلایان ناراحتی‌های روحی را خواسته یا ناخواسته درون خود نگه می‌دارند. برگزاری چنین مناسبت‌هایی هم بیشتر برای آگاه کردن و تشویق مبتلایان به برداشتن قدم اول در مسیر درمان است.

بسیاری از کشورهای در حال توسعه در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند با راه اندازی چنین مناسبت‌هایی یا حتی تشویق افراد مشهور به گفتگو درباره مشکلات روحی‌شان، بیماران را تشویق به حرکت در مسیر درمان کنند.

اما در کشورهایی مانند افغانستان، هنوز پنهان نگاه‌داشتن ناراحتی‌های روحی از بیم قضاوت دیگران یا جستن راه‌های خرافی برای درمان آن رایج است. آمارها نشان می‌دهد که زنان در افغانستان بیش از مردان دچار مشکلات روحی و روانی هستند.

براساس داده‌های وزارت صحت عامه افغانستان، ۴۶ درصد از جمعیت ۳۵ میلیونی این کشور از سلامت روان برخوردار نیستند. که حدود ۷۲ درصد از آنها زنان و ۶۰درصد از آنها مردان اند.

زنان قربانی فشارهای روانی

دکتر فریدون لطیفی، متخصص صحت (بهداشت) روان در ولایت بلخ در شمال افغانستان می‌گوید: “بدبختانه وضعیت سلامت روان با بلند رفتن نرخ بیکاری، اقتصاد خراب و جنگ‌های داخلی در مزارشریف بدتر شده‌است و بدبختانه بیشترین افرادی که از این ناحیه رنج می‌برند زنان و جوانان هستند.”

“فاطمه” از کابل می‌گوید: “شش یا هفت سال است که دچار تکلیف اعصاب شده‌ام، با اولادها و شوهرم بدخلقی می‌کنم، همیشه گریه می‌کنم، خواب ندارم، حالم بسیار خراب است. اقتصاد ما ضعیف است و شوهرم می‌گوید پول ندارم تا تو را تداوی کنم.”

دکتر فریدون لطیفی، متخصص بهداشت روان در ولایت بلخ در شمال افغانستان
توضیح تصویر،دکتر فریدون لطیفی، متخصص بهداشت روان در ولایت بلخ در شمال افغانستان

سال گذشته نیز مسئولان بیمارستان حوزه‌‌ای هرات، در غرب افغانستان از افزایش بیماری‌های روانی نزد زنان خبر داده بودند. فضل الرحمن فاضل استاد روانشناسی در دانشگاه هرات می‌گوید که وضعیت همچنان ناگوار ‌است: “در جامعه‌ که ما زندگی می‌کنیم، هر لحظه با عوامل استرس‌زای زیادی روبرو می‌شویم، دغدغه‎های روزانه ما خیلی زیاد شده؛ در حوزه کار دچار مشکل هستیم و در حوزه ارتباطات نیاز به همکاری داریم.”

اما دلیل چیست؟

چرا زنان بیشتر از مردان در افغانستان دچار ناراحتی‌ها و اختلالات روانی می‌شوند، دکتر فریدون لطیفی “سنت‌ها و فرهنگ‌های ناپسند” در این کشور را بخشی از این عوامل می‌داند: “در پهلوی اینکه بیش از ۴۰ سال است در افغانستان جنگ جریان دارد و فقر شدید دامنگیر مردم است، بیشترین دلیل آن مشکلات فرهنگی است که از خانه پدر و مادر دختر شروع می‌شود و تا خانه شوهر ادامه می‌یابد. افغانستان یک جامعه مردسالار است و زنان زیر حاکمیت مردان زندگی می‌کنند حتی اگر این زنان باسواد و تحصیل کرده هم باشند.”

مهناز یکی از این دختران تحصیل کرده در کابل است، او نیز به این باور است که عدم توجه خانواده‌ها به آموزش دختران، محروم شدن زنان از ارتباطات، مداخله خانواده‌ها در زندگی دختران و زنان از عوامل اساسی مشکلات روانی زنان است.

مهناز می‌گوید سلامت روان او به دلیل همین مداخلات سخت آسیب دیده است: “ما در یک جامعه سنتی زندگی می‌کنیم، عملکردهای ما تا اینکه مورد پسند خود ما باشد، باید مقبول خاطر دیگران واقع شود. این باعث می‌شود تا ما نتوانیم کارهای را که دوست داریم انجام بدهیم و تن به کارهای بدهیم که مردم از ما انتظار دارند که این خود سبب بوجود آمدن مشکلات روانی نزد زنان و دختران می‌شود. حرف‌ها و قضاوت‌های مردم برایم همیشه یک دغدغه بزرگ بوده، آنها در مورد اینکه چرا ازدواج نمی‌کنم، چرا این و یا آن لباس را می‌پوشم و چرا تحصیلاتم را ادامه می‌دهم قضاوتم می‌کنند. اینها همه تاثیرات بسیار بد و ناگواری را بر روح و روان من گذاشته اند.”

اهمیت سلامت روانی زنان

آرزو عزیزی، مددکار اجتماعی و مشاور روانی در ولسوالی کهمرد ولایت بامیان با تاکید بر “نابسامانی‌ها و مشکلات اجتماعی” در افغانستان و اهمیت سلامت روان زنان در خانواده می‌گوید که زنان زیادی در بامیان از افسردگی شدید رنج می‌برند و برخی از آنها با افکار خودکشی دست و پنجه نرم می‌کنند.

او می‌افزاید: “به عنوان یک مشاور روانی، اولین کاری که در جلسه اول انجام می‌دهم این است که از این زنان تعهد بگیرم که تا ختم جلسه پنجم و ششم به خود آسیب نزنند و اکثرا می‌بینم که بعد ختم این جلسات افکار آنها تا حدی تغییر می‌کند. ” خانم عزیزی می‌گوید او سعی می‌کند اعتماد به نفس این زنان را بالا ببرد و نقاط قوت شان را برجسته‌تر سازد. به باور خانم عزیزی؛ “کسی نیست که دارای نقاط قوت نباشد و خودش توانایی مقابله با مشکلات را نداشته باشد”. او می‌گوید که افراد در زندگی همیشه به یک کسی نیاز دارند تا شاهد حوادث زندگی آنها باشد و از لحاظ روحی و روانی به آنها به صورت تخصصی کمک کند.

‘اعتقادات نادرست’

از سوی دیگر در افغانستان اعتقاد براین است که بیماری‌های روانی کشنده نیست و از طرفی افراد از قبول بیماری روانی احساس شرم می‌کنند و تا اینکه علایم شدت پیدا نکند و شدیدا زندگی روزمره‌ آنها را تحت تاثیر قرار ندهد، آنها به متخصص مراجعه نمی‌کنند.

یکی از علت‌های آن از نظر فضل الرحمن فاضل استاد روانشناسی در دانشگاه هرات برچسب خوردن از سوی نزدیکان و اطرافیان است. او می‌گوید: “اولین بحث ترس از قضاوت شدن است، اگر بخواهیم در رابطه به احساسات و عواطف خود گپ بزنیم، می‌ترسیم کسی ما را قضاوت کند و بگوید که ما آدم ضعیف و ناتوانی بودیم که پس از روبرو شدن با یک مشکل کوچک خود را از دست داده و نتوانسته‌ایم با آن مقابله کنیم. و از سوی دیگر بسیار بزودی از طرف دوستان و اطرافیان برچسب فرد دیوانه به ما زده می‌شود و یا القاب دیگری را به ما می‌دهند که این خود سبب انزوای بیشتر افراد و دوری آنها از اجتماع می‌شود. “

آقای فاضل می‌گوید آنچه موضوع را پیچیده‌تر می‌کند، نبود آگاهی کافی مردم از بیماری‌های روانی است. و اعتقادات مذهبی نیز نقش اساسی را در این زمینه دارند که بسیاری از زنان را به رفتن نزد ملا و گرفتن مشاوره از روحانیون محل سوق می‌دهد تا رفتن نزد یک کارشناس و متخصص.

امکانات بهداشتی

بیمارستان بهداشت روان در کابل تنها مرکزی است که ۱۰۰ بستر برای حدود ۳۵ میلیون جمعیت افغانستان دارد و از این ۱۰۰ بستر تنها ۳۰ عدد آن به زنان و ۴۰ بستر به مردان و مباقی برای سایر بیماران اختصاص داده شده است. اما دکتر فدا محمد پیکان، مشاور وزارت صحت (بهداشت) عامه افغانستان به بی بی سی گفت که در تمام ولایات افغانستان مراکز درمان صحت روانی وجود دارد که هرکدام دارای حداقل ۱۰ تا ۲۰ بستر دارد.

بخش روان پزشکی یک بیمارستان در کابل
توضیح تصویر،بخش روان پزشکی یک بیمارستان در کابل

آقای پیکان در بخشی از صحبت هایش گفت: “صحت روانی در سال ۲۰۰۷ با سایر خدمات صحی مدغم شد و صحت روانی در تمام مراکز صحی قابل دسترس است. شفاخانه‌های حوزوی هرکدام حداقل یک مشاور روانی، یک داکتر و یک پرستار دارد و ادویه اساسی روانی نیز در این مراکز موجود است. شفاخانه‌های ولایتی نیز هرکدام یک بخش صحت روان با ظرفیت ۱۰ تا ۲۰ بستر دارد.”

شاید خدماتی مراکز درمانی هرچند با کمترین امکانات و بستر به گفته آقای پیکان “در خدمت مریضان و مریضداران” قرار داشته باشد، اما مشکل این است که در جامعه مردسالار افغانستان که بیشترین قربانی فشارهای روانی آن را زنان تشکیل می‌دهند، خانواده‌ها به دلایل باورهای سنتی و فرهنگی، کمتر دختران و زنان شان را به مراکز درمانی می‌برند.

“ضعف اقتصادی و شرم”

زنانی مانند فاطمه به دلیل “اقتصاد ضعیف” نمی‌توانند نزد مشاور روانی یا دکتر متخصص بروند. تعداد زیادی از زنان و دختران مانند مهناز از رفتن به شفاخانه‌های روانی خجالت می‌کشند و نمی‌خواهند طوری که داکتر فاضل گفت، نزدیکان آنها به ایشان برچسب “فرد دیوانه” را بزنند.

اما سلامتی روانی فقط به معنی نداشتن بیماری روانی نیست. این که در مورد خود، جهان و زندگی خود چه احساسی داریم، همگی بخشی از سلامت روان ما را تشکیل می دهند.

در افغانستان اعتقاد براین است که بیماری‌های روانی کشنده نیستند و از طرفی تا زمانیکه علایم آن شدت پیدا نکند و زندگی روزمره افراد را شدیدا تحت تاثیر قرار ندهد، آنها به روانشناس، روان درمان و حتی به دکتر عمومی مراجعه نمی‌کنند.

کلاس آموزش یوگا در کابل با آنکه ورزش به عنوان یکی از راه های مقابله با مشکلات روحی شناخته می‌شود اما امکانات ورزش برای زنان در افغانستان بسیار محدود است

به گفته این متخصصان مشکلات مربوط به سلامت روان، به ویژه اگر مزمن باشد، می‌تواند توانایی جسمی را از ما بگیرد. بنابراین، توصیه این است که به پزشک و افراد متخصص مراجعه کنید. آنها می‌توانند شما را در بیرون شدن از این وضعیت کمک کنند.