مصیبت‌های یک عادت میان زنان مهاجر

تابوی پریود یا همان قاعده‌گی هنوز در جامعه افغانستان شکسته نشده است. اگر بخواهی در مورد پریود صحبت کنی و احساست را بروز دهی، برچسب بدی به تو خواهند زد. چیزی به نام پریود برای برخی مردان هنوز مثل یک معما می‌ماند و برای زنان هنوز حیثیتی است. مبحث آموزش که مهم‌ترین موضوع است، همواره نادیده گرفته می‌شود. زنان با خشونت‌های خانه‌گی زیادی مواجه‌اند. خانواده‌ها هیچ‌وقت به این مهم اهمیت نمی‌دهند که دختران‌شان زمانی که پریود می‌شوند نیاز به استراحت دارند و فشار جسمانی کم‌تری باید به آن‌ها وارد کنند.

امروز ۲۸ می، روز جهانی بهداشت قاعده‌گی است. هدف از نام‌گذاری این روز، افزایش آگاهی درباره بهداشت دوران قاعده‌گی، کمک به بهبود شرایط و از بین بردن تابوی قاعده‌گی است. ناآگاهی و دسترسی نداشتن به امکانات بهداشتی در دوران قاعده‌گی، می‌تواند سلامت زنان را با خطر مواجه کند.

اگرچه در بسیاری از کشورها در چنین روزی همایش‌ها و سمینارهای مختلفی برگزار می‌شود و به موضوع مهم بهداشت قاعده‌گی می‌پردازند؛ اما فرهنگ بعضی از کشورهای آسیایی اجازه نمی‌دهد که زنان درباره این موضوع صحبت کنند. عدم آموزش کافی و ناآگاهی نسبت به این امر مهم باعث شده است تا قاعده‌گی هم‌چنان یک تابو باشد و زنان با شرم و خجالت در مورد این چرخه طبیعی بدن صحبت کنند.

سمیه، یکی از دختران مهاجر افغان در ایران است. ناآگاهی و عدم شناخت در خصوص بهداشت قاعده‌گی باعث شده است او تا مدت‌ طولانی در دوران عادت ماهوار به ‌جای نوار بهداشتی از پارچه استفاده کند. او در این‌ باره می‌گوید: «وقتی برای اولین بار پریود شدم، مادرم به‌ گونه‌‌ای ناراحت شده بود که گمان می‌کردم کار خطایی از من سر زده و خود را در این اتفاق مقصر می‌دانستم. اگرچه در مکتب یکی از معلمان در این‌ باره به ما گفته بود؛ اما در مورد این‌که وقتی پریود شویم، باید از چه چیزی استفاده کنیم، اطلاعی نداشتم. من دختر کوچک‌تر خانواده بودم و مسوولیت خرید خانه به عهده من بود. یادم است، آن ‌روز وقتی پریود شدم، خانه بودم؛ اما از این‌که به اعضای خانواده بگویم این اتفاق برایم افتاده، خجالت می‌کشیدم. از طرفی نمی‌دانستم باید چه کنم. برای این‌که لباس‌هایم کثیف نشود، مدام به دست‌شویی می‌رفتم. آن‌ روز چند بار برای خرید به دکان رفتم و هربار هراس این‌ را داشتم که مبادا لباس‌هایم خونی شود و مردم مرا مسخره کنند. تصمیم گرفتم شب‌هنگام این موضوع را به مادرم بگویم؛ اما وقتی به او گفتم، به سرش زد و گفت: خاک ده سرمه. احساس گناه می‌کردم از این‌که شاید من کار اشتباهی انجام داده‌ام که این اتفاق افتاده، گریه کردم و مادرم یک تکه پارچه به من داد و گفت این ‌را روی لباس زیرت بگذار. تا مدت‌های طولانی از تکه پارچه‌هایی به جای نوار بهداشتی استفاده می‌کردم. تکه پارچه‌هایی که شب‌هنگام و یا صبح زود دور از چشم پدر و برادر آن‌ را می‌شستم و در گوشه‌ای از حیاط پهن می‌کردم. یک‌ روز یکی از اقوام به مادرم گفت که برای دخترانت نوار بهداشتی تهیه کن. گران بود؛ اما هر چه که بود از شست‌وشوی پارچه‌ها بهتر بود.»

مژگان، یکی دیگر از دختران مهاجر در ایران از تجربه پریود خود می‌گوید: «اولین‌ بار در مورد عادت ماهوار از هم‌صنفی‌هایم شنیدم. خیلی کنجکاو بودم، بدانم چه هست و یادم هست یک ‌بار مکتب به ما کتابچه‌ کوچک داد که در آن بلوغ دختران و بهداشت قاعده‌گی را به زبان ساده توضیح داده بود. در این کتاب، نوار بهداشتی معرفی شده بود و این‌که چه اتفاقاتی رخ می‌دهد که یک دختر پریود می‌شود. من این کتاب را پیش از این‌که پریود شوم خواندم. خواندن این کتاب خیلی به من کمک کرد. با این حال مدام نگران بودم، مبادا در خیابان پریود شوم و خون‌ریزی شدیدی داشته باشم. میان هم‌صنفی‌هایم دیرتر پریود شدم و با وجود این‌که در سنی بودم که باید در این ‌باره اطلاعات می‌داشتم؛ اما هیچ‌وقت مادرم و یا خواهرانم در مورد پریود به من توضیحی نداده بودند. یکی از تجربه‌های تلخی که از دوران پریود دارم و هنوز فراموشش نکردم، این است که صنف هشتم بودم و در ایام امتحانات مکتب قرار داشتیم. معمولاً عادت ماهوار من با درد شدیدی همراه است. آن روز امتحان عربی داشتیم و من با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم و چای نبات و قرص مسکن هم خورده بودم؛ اما سر جلسه حالت تهوع داشتم و از معلم خواهش کردم اجازه دهد تا دقایقی به دست‌شویی بروم؛ ولی اجازه ندادند، چون فکر می‌کردند می‌خواهم بروم تقلب بنویسم. در صورتی که من دختر درس‌خوانی بودم و معلمان این موضوع را می‌دانستند. با این حال، هرچه گفتم حالم بد است توجهی نکردند. حتا به معلم خود گفتم، من پریودم؛ اما در پاسخ به من گفت، این‌که مسأله‌ای نیست. متأسفانه آن روز نتوانستم به تمام سوالات امتحان پاسخ دهم».

فریبا قلی‌زاده

مژگان که حالا خود معاون یک مکتب ویژه مهاجران افغان در ایران و یک تسهیل‌گر است، می‌گوید که در محل کار فعلی‌اش نیز صحبت کردن در مورد پریود، تابو است و هیچ‌وقت جرأت نداشته است در مورد پریود در محل کارش و یا حتا مکان‌های عمومی صحبت کند؛ «چرا که اگر در مورد عادت ماهوار صحبت شود، نگاه‌ها به تو تغییر خواهد کرد.» با این حال، مژگان همواره به دانش‌آموزان دخترش در مورد پریود توضیح داده و با خانواده‌های آن‌ها نیز صحبت کرده است. او از روزهای سختی که در محل کار و یا مکان‌های عمومی سپری کرده، می‌گوید: «بارها اتفاق افتاده که در نمایشگاه کتاب به‌ عنوان غرفه‌دار مجبور بودم ساعت‌ها سرپا بایستم. گاهی در مدرسه مجبور بودم کارهای اداری را انجام دهم. در تمام مکان‌های عمومی مانند مترو و یا اتوبوس که آقایان نیز حضور داشتند، هیچ‌وقت جرأت نداشتم از پریود صحبت کنم و بگویم من حالم بد است، پریودم، اجازه دهید من بنشینم. یا این‌که به‌ دلیل پریود نمی‌توانم امروز به محل کار بیایم. این کوچک‌ترین خواسته‌ای است که زنان هنگام عادت ماهوار به‌ دلیل دردهای شدیدی که تحمل می‌کنند، بخواهند فقط بنشینند».

مژگان از تجربه تسهیل‌گری زنان مهاجر می‌گوید: «یک‌ بار برای آموزش به یکی از روستاهای اطراف تهران که منطقه‌ای مهاجرنشین بود، رفتیم. منطقه‌ای که کاملاً از امکانات آموزشی بی‌بهره بود و تنها یک ملا در یک حسینیه به کودکان آموزش قرآن می‌داد. مباحثی که آن‌جا آموزش می‌دادیم، شناخت بدن زنان و مردان و بهداشت روابط بود. بارها از زنان و مردان منطقه خواستیم با هم سر این جلسات حاضر شوند. اما به هیچ عنوان مردان آن روستا حاضر نشدند سر این جلسات بیایند. بعد از پی‌گیری‌های فراوان و درخواست عالم دینی منطقه، تعداد معدودی از مردان سر جلسات آموزشی حضور پیدا کردند. در این جلسات مردان خیلی راحت بودند؛ اما زنان همواره خجالت‌زده گوشه‌ای می‌نشستند. وقتی به مبحث پریود در این جلسات رسیدیم، مردان جلسه را ترک کردند و وقتی علت را جویا شدیم، کار را بهانه کردند. این برای من به‌ عنوان یک تسهیل‌گر خیلی دردناک بود که نمی‌توانستم با مردان ارتباط بیش‌تری بگیرم که چرا نمی‌خواهید در مورد بدن زنان بیاموزید.»

او در ادامه از زنی می‌گوید که شوهرش در دوران پریود با او رابطه جنسی برقرار می‌کرده. رابطه‌ای که منجر به آسیب زن شده است. «در آن روستا زنی بود که وقتی برای اولین ‌بار دیدمش، گمان کردم ۷۰ سال دارد. سینه‌های چروکی داشت که با آن به کودک شیرخوارش شیر می‌داد. تمام دندان‌هایش ریخته بود. وقتی پرسیدم، چند سال داری، گفت: ۴۰ سال. از رابطه جنسی‌اش گفت. این‌که شوهرش هر شب او را مجبور به برقراری رابطه می‌کند. حتا وقتی پریود است. اصرار این زن برای عدم رابطه جنسی در دوره پریود، همواره بی‌فایده بوده، تا جایی که مرد با خشونت و کتک زدن، زن را وادار به رابطه کرده است. رابطه‌ای که برای او خیلی دردناک است و باعث شده تا ظاهر بدنش این‌گونه تغییر کند. علاوه ‌بر این، شوهرش هیچ اعتقادی بر روش‌های ضد بارداری نداشته و باعث شده زن ۷ فرزند به دنیا بیاورد».

صبرا قاسمی، مدیر یک مکتب خودگردان در تهران که سال‌ها است با دختران مهاجر و خانواده‌های زیادی سروکار دارد، می‌گوید: «متأسفانه تابوی عادت ماهیانه در جایی که من زنده‌گی می‌کنم و در میان قشر مهاجر، هنوز همان‌قدر پررنگ است که پیش‌تر بود. اگرچه در نسل جدید وضعیت بهتر است؛ اما متأسفانه دخترانی که ما با آن‌ها سروکار داشته‌ایم، برای این امر طبیعی که به‌ صورت ماهیانه در بدن آن‌ها رخ می‌دهد، نه تنها اطلاعات کافی از خانواده‌های خود کسب نکرده‌، بلکه این اطلاعات را در پچ‌پچ‌های پنهانی در دورهمی‌های دوستانه‌شان به‌ صورت ناقص کسب کرده‌اند و همین موضوع باعث می‌شود که در اوایل شروع این دوره با ناآگاهی که دارند دچار استرس و اضطراب شدید شوند. متأسفانه ما در جامعه‌ای زنده‌گی می‌کنیم که برای ختنه پسران جشن بزرگی می‌گیریم و گوسفند قربانی می‌کنیم؛ اما وقتی دختران ما بالغ می‌شوند، نه تنها این بلوغ را به خودش تبریک نمی‌گوییم، بلکه آن‌ را پنهان می‌کنیم که مبادا کسی بفهمد که دختر ما عادت ماهیانه می‌شود و من فکر می‌کنم این همان تابویی است که باید شکسته شود. دختران مهاجر در حاشیه شهر تهران با مشکلات زیادی از جمله فقر و ترک تحصیل مواجه هستند. از طرفی، عدم درک خانواده از روحیات دوران بلوغ بیش‌ترین آسیب روحی و روانی را به آن‌ها وارد کرده است. اگر مادران نتوانند در دوران قاعده‌گی دختران‌شان آن‌گونه که باید آن‌ها را درک کنند، ظلم بزرگی به آن‌ها کرده‌اند».

او در ادامه از مواجه شدن با دخترانی می‌گوید که به بهانه سردرد یا دندان‌درد از او قرص مسکن خواسته‌ و در مواردی نیز برای خرید چیزی به بیرون رفته‌اند. با این حال، خانم قاسمی می‌گوید که همواره تلاش کرده است تا نوار بهداشتی را جزو ملزومات مکتب داشته باشند. علاوه ‌بر این، کلاس‌های بهداشت قاعده‌گی نیز در این مکتب برگزار می‌شود. نکته مهم اما این است که دختران در کلاس‌ها نسبت به این موضوع شرم و حیا دارند و گمان می‌کنند که نباید راجع ‌به آن صحبت کنند. قاسمی علت این موضوع را عدم آگاهی‌دهی والدین به فرزندان‌شان می‌داند.

خانم قاسمی هم‌چنین از عدم آگاهی مردان افغانستانی در خانواده‌ها نسبت به این موضوع ابراز نگرانی می‌کند و می‌گوید: «در بسیاری از خانواده‌ها وقتی دختران پریود می‌شوند، به ‌خصوص در ماه مبارک رمضان، مجبور اند وانمود کنند که روزه می‌گیرند و هر روز سحر با همه دردی که دارند، بلند می‌شوند تا مبادا پدر و یا برادران متوجه شوند که او پریود است. در صورتی که اگر پسران ما در محیط خانواده یاد نگیرند که در یک روزهایی از ماه برای بدن یک زن چنین اتفاقی می‌افتد، در آینده نمی‌توانند همسران‌شان را هم درک کنند». قاسمی معتقد است: «تا زمانی که به ‌دلیل صحبت درباره این امر طبیعی متهم به بی‌حیایی و ترویج فساد در جامعه شویم و این تفکر در جامعه حاکم باشد، راه به جایی نخواهیم برد».

نگاه جامعه سنتی و مذهبی که در آن زنده‌گی می‌کنیم، به گونه‌ای است که گویا صحبت در مورد پریود یک گناه است. علمای دینی، معلمان و مربیان آن‌ طوری که باید، روی این موضوع کار نکرده‌اند. نگاه مقصرگونه زنان نسبت به خودشان و عدم تلاش برای ایجاد گفتمان درباره این موضوع و سرکوب‌هایی که از طرف خانواده و جامعه روی زنان وجود دارد، باعث شده است، پریود یک تابو باشد. نکته دیگر، نبود آموزش است. آموزشی که باید از کودکی به پسران انجام شود؛ اما در مکتب، در خانواده و در دانشگاه انجام نمی‌شود. شاید در برخی موارد زنان و دختران آموزش ببینند؛ اما به مردان آموزشی داده نمی‌شود. در حالی که مردان باید بیاموزند که بدن زنان با بدن مردان متفاوت است و این امری طبیعی است که نباید زنان مورد تمسخر و سرکوب قرار گیرند. متأسفانه رسانه‌ها نیز در جوامع اسلامی آن‌گونه که باید به این موضوع نمی‌پردازند. روز جهانی بهداشت قاعده‌گی اگرچه در دیگر کشورها به‌ صورت سمینار و همایش برگزار می‌شود؛ اما در کشورهای اسلامی تا چند سال پیش مردم نمی‌دانستند که چنین روزی نیز وجود دارد.