عکسهای بانوی آلمانی از زمانی که افغانستان برای گردشگران خارجی ‘امن’ بود
ماجرای این عکسها به چند سال پیش و ایجاد انجمن فرهنگی افغانهای میتل فرانکن در آلمان بر میگردد. خانم ۷۳ ساله آلمانی به این انجمن مراجعه کرده و بسته حاوی چند صد قطعه فیلم را همراه با نامهای به آنها میسپارد. این فیلمها که با دوربین انالوگ گرفته شده، افغانستان و مردمان آن را بیشتر از پنج دهه قبل نشان میدهد.
ناامنی افغانستان در چهار دهه گذشته سبب شده تا دوره حکومت ظاهرشاه (۱۹۳۳-۱۹۷۳) در حافظه جمعی افغانها به عنوان “دوره امنیت و آرامش” باقی بماند.
با وجود این که دوره حکومت ظاهرشاه از نظر سطح و سرعت توسعه ملی خالی از ایراد نبود. ظاهر شاه در توسعه افغانستان محافظه کارانه عمل میکرد. این دوره حالا چه در داخل و چه خارج از افغانستان به عنوان دوره امن افغانستان یاد شده و بخشی از حافظه جمعی افغانها را میسازد.
عکاس: گیرهیلد متهیا
با وجود این که ارقام دقیق گردشگران خارجی دوره حکومت ظاهرشاه در دسترس نیست، نشریه لانلی پلنیت (Lonely Planet) در دهه هفتاد میلادی از افغانستان به عنوان کشوری یاد میکند که با “هجوم گردشگران” روبرو بوده است.
در این دوره، افغانستان به عنوان کشوری که خود را باید با پیشرفت جهانی و مدرنیته آهسته آهسته همراه میکرد، نیازمند راه اندازی پروژههای زیربنایی بود.
از همینرو، خانم گیرهیلد متهیا از کسانی بوده که در پروژه ساختن بند برق ماهیپر در ۴۰ کیلومتری کابل که عمدتا توسط کشور آلمان تمویل و ساخته شده، کار میکرده است.
جدا از نقش وی در اعمار بند برق ماهیپر، این بانوی آلمانی افغانستان ۵۵ سال پیش از امروز را با دوربین عکاسی خود به زیبایی به تصویر کشیده که از جنگ خبری نیست.
مجسمه بودای بامیان، یکی از آثار بینظیر افغانستان و جهان پابرجا بود؛ مجسمه بزرگ ۵۵ متری که در دل کوه کنده شده و عظمت آن پای گردشگران بیشماری را در آن زمان به خود میکشاند.
مقامات افغان، طبیعت زیبای افغانستان، زنان، زندگی روزمره شهری و روستایی، سوژه عکسهای خانم متهیا بوده اند.
آنچه در این عکسها توجه ببیننده را جلب میکند، نوع پوشش زنان غربی و آزادی آنها در محیطهای مختلف زندگی اجتماعی افغانها است.
به نظر میرسد حضور زنان آن هم با پوشش غربی، در این زمان برای افغانها خیلی عجیب و غیرمتعارف نبوده است. از همین رو، زنان غربی با خیال راحت در جاده های کابل قدم زده، در رستوران بین مردها نشسته، فاصلهها را طی کرده و در محلات روستایی و کوه پایهها به تفریح میپرداختند. آنچه که در شرایط ناامن فعلی، حتی برای زنان افغان ناممکن شده است.
او در بخشی از نامه اش نوشته که “من در سال ۱۹۶۶ برای نهاد GAWI که امروز به جی آی زید GIZ (موسسه همکاریهای توسعهای آلمان) تغییر نام یافته برای مدتی در ماهیپر افغانستان کار کردم.”
در نامه افزوده که “ما در کارته چهار زندگی میکردیم و این دوره یکی از پرهیجانترین و عالیترین دورههای زندگی من بود… افغانستان هنوز امن و در آن از جنگ خبری نبود.”
در بخش دیگری از نامه به نقش پدرش درتاسیس اکادمی پلیس کابل اشاره میکند.
عکسها هنگام اقامت خانم متهیا در شهرهای مختلف افغانستان و از جمله محل کار وی یعنی در ماهیپر گرفته شده اند.
این عکسها حدود سه سال پیش توسط انجمن افغانهای میتل فرانکن در دسترس نویسنده قرار گرفت تا مورد استفاده قرار گیرند.
چندبار تلاش کردم با آدرسی خانم متهیا که روی نامه درج گردیده بود، تماس بگیرم و در مورد عکسها و تجربه زندگی او در افغانستان گفتگوی مفصل انجام دهم اما متاسفانه پاسخی دریافت نکردم.
شاید خانم گیرهیلد متهیا هیچ گاهی فکر نمیکرد که با دوربین عکاسیاش، لحظاتی را ضبط کرده که روزی برای بسیاری افغانها یادآور دوره امن و آرامش کشورشان خواهد بود.