جنگ غزه؛ عربستان چه خواهد کرد؟
شجاع الدین امینی
تا این دم نشانهای که دلالت بر پایان جنگ غزه کند، نهتنها نمیتوان یافت، بل اسراییل برای تصرف کامل غزه و آنچه نابودی زیرساختهای حماس خوانده میشود، آمادهگی گرفته است. حماس نیز کوتاه نمیآید و بهگونه پراکنده به سمت خاک اسراییل راکت پرتاب میکند. فراخوان دولتها و نهادهای بینالمللی به منظور توقف جنگ از سوی طرفین بهویژه اسراییل تا این دم جدی گرفته نشده است. حماس که اکنون در جایگاه ضعیف قرار دارد، شاید به پایان جنگ رضایت دهد، ولی دولت بنیامین نتانیاهو کوتاه نمیآید و به ساکنان غزه فراخوان خروج داده تا بتواند این منطقه را بهگونه کامل به تصرف خود درآورد.
در این میان، فهم موضع عربستان در قبال جنگ غزه با توجه به جایگاه بلندی که در جهان اسلام دارد، حایز اهمیت است. نکته مهم رابطه عربستان با طرفین جنگ است که پیچیدهگی دارد، بهگونهای که با اسراییل به دنبال برقراری رابطه است، ولی با حماس بهرغم داشتن خصومت در گذشته، تازه باب تعامل را گشوده است. البته، با تشکیلات خودگردان فلسطین از گذشتههای دور تا این دم میانه خوب و محکم دارد.
در خصوص موضع عربستان در قبال جنگ غزه سه پرسش مطرح میشود:
۱- آیا جنگ غزه برای عربستان زیانآور است؟
جنگ غزه – در صورت تداوم و گسترش – شاید برای هیچ کشوری به پیمانه عربستان سنگین و زیانبار تمام نشود، آنهم به دو دلیل:
۱-۱ چشمانداز ۲۰۳۰
ریاض در سال ۲۰۱۵ برنامه اصلاحات را که به چشمانداز ۲۰۳۰ معروف است، روی دست گرفت. موفقیت این پروژه مهم، نه وضع جاری که فضای امن منطقهای را ایجاب میکند. یکی از عواملی که سبب شد ریاض در جنگ یمن کوتاه بیاید و به ازسرگیری رابطه با ایران و سوریه رضایت دهد، تلاش برای تحقق اهدافی بود که در قالب چشمانداز ۲۰۳۰ دنبال میکند. اگر جنگ جاری وسعت پیدا کند و به جنگ منطقهای تبدیل شود، ناگزیر پای ریاض به میدان میآید که در این صورت، تحقق چشمانداز ۲۰۳۰ به بنبست میخورد.
۲-۱ صلح با اسراییل
در این اواخر پروسه عادیسازی رابطه عربستان و اسراییل از سوی ایالات متحده امریکا بهگونه جدی دنبال میشد و دولت جو بایدن قصد داشت قبل از برگزاری انتخابات ۲۰۲۴ امریکا، به هدف نایل شود. ریاض و تلآویو نیز خوشبین بودند به این که شاید زودتر موفق شوند. ولی جنگ غزه تیر خلاص بر پیکر پروسه صلح میان ریاض و تلآویو شلیک کرد. گمان غالب این است که حماس در واکنش به عادیسازی رابطه عربستان و اسراییل، وضعیت منطقه را آشفته ساخته است. نکته مهم، امتیازاتی بود که ریاض پس از برقراری رابطه با اسراییل از سوی امریکا بهدست میآورد که در صورت تداوم وضعیت جاری دستیابی به آن ممکن نیست. اگر این گمان درست باشد، ریاض را میتوان یکی از قربانیان جنگ غزه دانست.
- پیشینه رابطه عربستان با جنبش حماس چهگونه است؟
رابطه ریاض با حماس وضع ثابت نداشته و همیشه در نوسان بوده است. علت این است که حماس اساساً شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین است و عربستان با این جریان میانه خوب ندارد. ریاض در برابر حماس، از تشکیلات خودگردان فلسطین حمایت میکند و از بدو ایجاد تا سال ۲۰۱۶، ماهانه ۲۰ میلیون دالر/دلار کمک مالی به آن میکرد؛ اما چند سال است که چنین نمیکند. پس از شروع تلاشها برای عادیسازی رابطه عربستان و اسراییل، ادعاهایی در برخی رسانهها مطرح شد که ریاض حمایت مالیاش از تشکیلات خودگردان را از سر میگیرد که علتش کندساختن واکنش فلسطینیهاست.
رابطه ریاض با حماس پس از آن تیره شد که این گروه در سال ۲۰۰۷، پس از درگیری با جنبش فتح، غزه را بهگونه کامل تصرف کرد. همچنان، حماس طرح «صلح عربی» با اسراییل را که از سوی عربستان در سال ۲۰۰۲ ارایه شده بود، نپذیرفت؛ واکنشی که موافق طبع جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان بود. ریاض تا جایی جلو رفت که عادلالجبیر، وزیر خارجه پیشین عربستان، در نشستی در بروکسل، پایتخت بلجیم، در حضور مقامهای اروپایی، حماس را گروه تروریستی خطاب کرد. همچنان در نشست مشترک عربی – امریکایی که در می ۲۰۱۷ در ریاض برگزار شده بود، دونالد ترمپ، رییس جمهور پیشین امریکا، حماس را گروه تروریستی خواند و از کشورهای عربی خواست تا اعضای آن را از خاکشان اخراج کنند. این واکنشها سبب شد که حماس بیشتر به جمهوری اسلامی، حزبالله، قطر، ترکیه و اخوانالمسلمین وابسته شود.
ولی در جولای ۲۰۱۵، ریاض میزبان خالد مشعل، یکی از رهبران حماس بود. این زمانی بود که حماس از ایران و سوریه اندکی فاصله گرفته بود و همچنان، حکومت محمد مرسی در مصر سقوط کرده بود. در ۲۰۱۹، از نو رابطه میان عربستان و حماس پرتنش شد و در سپتامبر همان سال، محمدالخضری، نماینده حماس در ریاض، با جمعی از شهروندان فلسطینی بازداشت شد که بعداً در اکتوبر ۲۰۲۲ آزاد شد. امضای توافق عادیسازی رابطه میان ایران و عربستان، رابطه این کشور با حماس را اندکی بهبود بخشید که در اپریل و جون سال روان، اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس با جمعی از اعضای این سازمان به عربستان رفت و ضمن ادای مراسم حج با مقامهای سعودی دیدار و گفتوگو کرد.
۳- عربستان برای در امانماندن از خطر جنگ چه کار خواهد کرد؟
ریاض فقط دو گزینه دارد:
۱-۳ میانجیگری
فرونشاندن آتش جنگ برای ریاض حایز اهمیت است؛ چرا که میتواند اهداف خود را در قالب چشمانداز ۲۰۳۰ دنبال کند و هم تلاشهایش برای عادیسازی رابطه با اسراییل ممکن است باد هوا نشود. علاوه بر آن، میانجیگری میتواند از عربستان، تصویر یک قدرت دیپلماتیک را در آیینه منطقه به نمایش بگذارد. ایران که رقیب عربستان است، متهم به حمایت از حماس است و در جنگ جاری مقصر خطاب میشود، با آن که شواهد روشن در زمینه ارایه نشده است. ولی عربستان میخواهد برخلاف ایران، به آن به چشم یک قدرت صلحطلب نگریسته شود. کشورهایی چون قطر، ترکیه و مصر برای میانجیگری ابراز آمادهگی کردهاند، ولی تلاش هیچکدام نمیتواند به اندازه تلاش سعودی موثر واقع شود. بحرانهای جهان عرب در گذشته از سوی جمال عبدالناصر، رییس جمهور مصر، و صدام حسین، رییس جمهور عراق، مدیریت میشد و هر دو دعوای رهبری جهان عرب را در سر داشتند؛ در حالی که حضور و نفوذ ریاض در آن زمان سنگین نبود. حالا، مسوولیت عربستان سعودی در مهار بحران سنگین است؛ چون مرکز ثقل جهان عرب و اسلام است و حرفش در منطقه و جهان غرب خریدار دارد.
فلسطینیها بهویژه تشکیلات خودگردان در کرانه باختری به حمایت مالی سعودی وابسته هستند و همینطور اسراییل نیاز به عادیسازی رابطه با آن دارد. پس اگر قرار بر داشتن نفوذ بر طرفین جنگ باشد، این نفوذ را فقط ریاض دارد نه کشور دیگری. رفاقت سعودی با جهان غرب نیز عامل تسهیلکننده است. ولی جریان جنگ غزه نشان میدهد که فرصت برای توسل به ابزار میانجیگری باقی نمانده است؛ چون بمباردمان و محاصره غزه لحظه به لحظه تشدید میشود و رقم کشتههای فلسطینی افزایش مییابد. لذا، دورنمای میانجیگری حداقل در کوتاهمدت تیره به نظر میخورد.
۲-۳ حمایت روشن از فلسطینیها نه لزوماً حماس
حمایت از فلسطینیها اگرچه برای ریاض در جهان اسلام اعتبار میآفریند، ولی اسراییل و متحدان غربیاش را ناخرسند میسازد. با آنهم برای سعودی چارهای نمانده است جز حمایت از طرف فلسطینی. گفته میشود که مقامهای امریکایی از مقامهای ریاض درخواست کردهاند تا حمله حماس را محکوم کنند، ولی آنان ابا ورزیدند. این نشان میدهد که سعودی ناگزیر به حمایت از فلسطینیهاست، حتا اگر به حمایت از حماس تعبیر شود.
وزارت خارجه عربستان سعودی با نشر بیانیهای، راه پایاندادن به بحران فلسطین را میانجیگری دنیا برای ایجاد دو کشور دانست. ریاض روز پنجشنبه، ۱۲ اکتوبر، میزبان نشست سازمان همکاری اسلامی بود که فیصله مهم آن، محکومیت محاصره غزه و کشتار غیرنظامیان فلسطینی بود که آن را «جنایت جنگی» و نقض آشکار قوانین بشری و بینالمللی خواند. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، برای اولین بار با محمد ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران، مدت ۴۵ دقیقه گفتوگوی تلیفونی داشت که این میتواند نشاندهنده چرخش به سمت حمایت از فلسطینیها باشد. این در حالی است که دیدگاه جمهوری اسلامی ایران و عربستان نسبت به حماس و اسراییل، زمین تا آسمان فاصله دارد. همچنان، بهتازهگی خبرهایی در برخی رسانهها نشر شده که حکایت از پایاندادن عربستان به مذاکرات عادیسازی رابطه با اسراییل با میانجیگری امریکا دارد.
در شرایطی که اسراییل کوتاه نمیآید و مظلومیت فلسطینیها بیشتر برملا میشود، ریاض سنگینی قضاوت افکار عامه را روی دوش خود بهخوبی احساس میکند؛ چون خود را «خادمالحرمینالشریفین» میداند. لذا چارهای ندارد جز ماندن در کنار فلسطینیها. در غیر این صورت، رقیبان سعودی در منطقه، دفاع از فلسطینیها را در شرایط جاری بهعنوان مهمترین سنجه برای سنجش تعهد کشورهای اسلامی در دفاع از حقوق مسلمانها ارزیابی خواهند کرد که در نتیجه، ریاض بازنده خواهد بود.
پرسش این است که حمایت ریاض از فلسطینیها در گفتار خلاصه خواهد شد یا اقدام عملی انجام خواهد داد؟
در جنگهای اسراییل با جهان عرب، ریاض مشارکت جدی نداشته و از ورود مستقیم به جنگ غزه نیز پرهیز خواهد کرد. تنها در جنگ اکتوبر ۱۹۷۳، از نفت بهمثابه ابزار فشار موثر علیه حامیان غربی اسراییل استفاده کرد که تاوان سنگینی روی کف دستشان گذاشت. در صورتی که فلسطینیهای ساکن شمال غزه کوچ داده شوند و رقم تلفات همچنان افزایش یابد و دولتهای غربی به حمایتشان از اسراییل ادامه دهند و جنگ به بیرون از مرزهای غزه و اسراییل گسترش یابد، ممکن است عربستان سیاست تحریم نفتی را روی دست گیرد که بیاثر نخواهد بود.