نبرد برای برتریجویی در اقیانوس آرام
اقیانوس آرام بزرگترین و عمیقترین آب روی این سیاره است. در یک سوی این آب، امریکا موقعیت دارد و در سمت دیگر این اقیانوس وسیع که بیش از ۱۵۵ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، رقابتها بین قدرتهای برتر آسیایی در حاشیه اقیانوس آرام داغتر میشود.
کوریای جنوبی، جاپان، چین و استرالیا، همهگی قدرت دریاییشان را در تلاش برای برتریجویی در اقیانوس آرام افزایش دادهاند.
منابع هنگفت ماهی و ذخایر قابل توجه نفت و گاز طبیعی در زیر سطح این اقیانوس نهفته است که اکثر آنها به سختی کشف شده و استفاده نشده باقی مانده است.
به دست آوردن این ثروت بالقوه به اعمال مالکیت بر جزایر اغلباً کوچک و خالی از سکنه در اقیانوس آرام وابسته است. اگر کشوری مالک این جزایر باشد، به این معنا است که کف اقیانوس اطراف و حجم اقیانوس نیز متعلق به آن کشور است.
در جهانی با جمعیت رو به رشد، منابع کمیاب و تقاضای روزافزون برای پیشبرد صنعت، داشتن ثروت نهفته در کف اقیانوسها میتواند در بلندمدت تسهیلات یک کشور را به خوبی تأمین کند. در نتیجه، رقابت برای به دست آوردن این جزیرهها و منابع موجود در آن، بهشدت افزایش یافته است.
در حالی که چین حضور خود را در اقیانوس آرام اعلام میکند، یک قطببندی جدید در حال شکل گرفتن است که این همچشمی منجر به یک رقابت تسلیحاتی فزاینده همراه با شکلگیری ائتلافهای استراتژیک جدید شده است که معادلات را در منطقه تغییر میدهد.
ناوگان چین
چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان و پرجمعیتترین کشور جهان است. حفظ ثبات چین شدیداً وابسته به این است که این کشور بایست برای جمعیت خود غذا و مواد نفتی تدارک ببیند و برای صنعتش منابع را جستوجو کند.
ناوگان ماهیگیری اکسپدیشن چین، بزرگترین ناوگان ماهیگیری است که جهان تا هنوز به خودش دیده که از حدود ۱۷۰۰۰ کشتی تشکیل شده است. حتا ناوگانهای نزدیکترین رقبای چین، یعنی جاپان و کوریای جنوبی که مجموعاً حدود ۲۵۰۰ قایق میشود، در برابر این تعداد کشتی ماهیگیری، ناچیز است.
این ناوگان دوربردِ وسیعِ ماهیگیری چینی در اقیانوس آرام به جستوجو و بهرهبرداری از ساحات ماهیگیری میپردازد که در جریان این عمل به قلمرو کشورهای دیگر تجاوز کرده است. این ناوگان متشکل از تراولها، کارخانههای فرآوری و کشتیهای پشتیبانی، به گونه خودکفا عمل میکند و برای طی مسافتهای بسیار طولانی تا مناطق ماهیگیری سودآور فراتر از سواحل چین طراحی شده است. در سال ۲۰۲۰، یک ناوگان غولپیکر متشکل از نزدیک به ۳۰۰ کشتی در نزدیکی جزایر گالاپاگوس (نزدیک به آبهای سرزمینی اکوادور) در بیش از ۱۵۰۰۰ کیلومتری ساحل چین مشاهده شد.
چین نه تنها دارای بزرگترین ناوگان ماهیگیری در جهان است، بلکه برای محافظت از مسیرهای تجاری خود و قدرت مانور، بزرگترین نیروی دریایی جهان را نیز در اختیار دارد. این کشور یک پروژه عظیم کشتیسازی را آغاز کرده است و با تعداد زیادی کشتی در حال ساخت، دومین کارخانه کشتیسازی نیروی دریاییاش را نیز در شانگهای برای رسیدهگی به تقاضای روزافزون افتتاح میکند.
با این حال، اعداد و ارقام نمیتواند تعیینکننده همه چیز باشد. اقیانوس آرام، پس از پایان جنگ جهانی دوم زیر تسلط ایالات متحده بوده است.
در حالی که چین بزرگترین نیروی دریایی را دارد، ایالات متحده دارای ناوگان زیردریایی قدرتمند و تا حد زیادی بیشترین ناوها/کشتیهای جنگی هواپیمابر در جهان است. این کشتیهای عظیم میتوانند تا ۹۰ هواپیما را حمل کنند، فرودگاههای شناور که بهشدت توسط ناوشکنهای دافع هوایی، رزمناوها و زیردریاییها محافظت میشود. ناوگان ایالات متحده در اقیانوس آرام، از حدود ۲۰۰ کشتی، حدود ۱۱۰۰ هواپیما و حدود ۱۲۰۰۰۰ ملوان و غیرنظامی بهشدت آموزشدیده تشکیل شده است.
نیروی دریایی ایالات متحده با داشتن چندین دهه تجربه رزمی به عنوان یک نیروی نظامی واقعاً قدرتمند قابل احترام است. زیردریاییهای حامل موشکهای بالستیک امریکا به تنهایی میتواند تمام حیات روی زمین را از بین ببرد. پایگاه اندو-اقیانوسیه ایالات متحده مستقر در هاوایی، مسوولیت پوشش دادن منطقهای از سانفرانسیسکو گرفته تا سواحل سومالی که شامل بیش از نیمی از سیاره زمین میشود را به عهده دارد.
شبهجزیرهها، جزیرهها و جزایر بیشتر
در حالی که ناوگان پهناور ماهیگیری چین در اقیانوس به جستوجوی غذاهای دریایی میپردازد، رقابت برای نفت و گاز دستنخورده موجود در کف اقیانوس، توجه چین را به جزایر متروک نزدیکتر به ساحل این کشور متمرکز میکند. از سلسله جزیرههایی در دریای چین جنوبی گرفته تا جزایری در جنوبیترین نقطه جاپان؛ چین در تلاش برای گسترش کنترل خود بر منطقه و اعمال مالکیت بر آن است.
ظهور چین به عنوان یک قدرت منطقهای، همسایگانش را نگران کرده است. گشتزنی تهاجمی دریایی و پروازها از مناطق مورد مناقشه توسط جتهای نیروی هوایی چین، تحریکآمیز تلقی میشود. چین میگوید که صرفاً از حقوق خود برای اعمال کنترل بر مناطقی که آن را بخشی از چین میداند، دفاع میکند. جزایر کوچک، که به سختی قابل سکونت است، در این جنگ سرد جدید بین چین و همسایگانش به نقطه عطف تبدیل شده است.
این تنش منطقهای اما در هیچ کجا به اندازه دریای چین جنوبی آشکار نیست.
چین ادعای اکثریت قریب به اتفاق این منطقه را دارد و به آبهای مورد ادعای ویتنام، فیلیپین، اندونزیا و برونئی نفوذ میکند.
حدود ۶۰ درصد تجارت دریایی جهان از این بخش بزرگ آبی عبور میکند و آن را به یکی از استراتژیکترین خطوط دریایی جهان تبدیل کرده است.
جزایر اصلی، جزایر پاراسل در شمال و سلسله جزایر اسپراتلی در جنوب، همهگی تحت ادعای چین است. برای توجیه قانونی بودن این ادعاها، به معنای واقعی کلمه جزایر بیشتری ساختهاند، ماسه و سنگ را از بستر دریا لایروبی کرده تا جزایر قابل سکونت را تشکیل دهند. با اضافه شدن سایتهای رادار و باتریهای موشکی، برخی از این جزایر به پایگاههای هوایی تبدیل شده است که هرکدام دارای باندهای ۳۰۰۰ متری است که میتواند بزرگترین هواپیماهای نظامی را در خود جای دهد.
از این پایگاهها، نیروی هوایی چین به گشتزنی میپردازد و این نکته را به همسایگان خود گوشزد میکند که با وجود قوانین فنی، مالکیت آن نُه دهم قانون است.
نیروی وسیع دریایی چین به این امکانات اضافه میشود. این نیرو که از نظر فنی غیرمسلح نیستند، ناوگانهای عظیمی را به مناطق مورد مناقشه میبرند و مدعیان رقیب را با حضور خود و همچنین مانورهای تهاجمی گاه بیگاه تهدید میکند. این نیرو مستقیماً به ارتش چین، ارتش آزادیبخش خلق، پاسخ میدهد و به عنوان ابزار سیاست خارجی مورد استفاده قرار میگیرد: ترساندن فقط در حدی که درگیری آغاز نشود.
این حرکتهای نگرانکننده چین، ابرقدرت رو به رشد در میانه آسیا، است که همسایگانش را به طور فزایندهای نگران کرده و یک رقابت تسلیحاتی منطقهای اکنون در جریان است.
جاپان، کوریای جنوبی و تایوان؛ رقابت تسلیحاتی رو به رشد
جاپان، به طور گسسته از قانون اساسی صلحطلبانه خود چشمپوشی میکند و بیسروصدا نیروهای مسلح و مجتمع نظامی-صنعتی خود را ایجاد کرده است. جاپان اکنون برخی از پیشرفتهترین زیردریاییهای معمولی در جهان را میسازد. زیردریاییهای کلاس سوریو میتوانند برای مدت طولانی زیر آب بمانند و به جدیدترین سنسورها/حسگرها و سلاحها مجهز هستند.
ناوهای هلیکوپتربر جاپان به ناوهای هواپیمابر سبک تبدیل شده است و جدیدترین جتهای جنگنده رادارگریز F-35 را حمل خواهند کرد. ایالات متحده سفارش ۱۰۵ فروند از این هواپیماهای نسل پنجم را برای جاپان، متحد منطقهای خود، تأیید کرده است.
جاپان همچنین موشکهای ضدکشتی دوربرد میخرد، دقیقاً از نوع سلاحهایی که به جاپان در هر جنگی در آینده در اقیانوس آرام مزیت قاطع میدهد و در حال بحث است که آیا در صورت تهدید، رویکرد «حمله پیشگیرانه» را اتخاذ کند یا خیر. [جاپان در این امر] به اندازه کافی جدی است [که نشاندهنده] یک تغییر بنیادی در سیاست دفاعی آن میباشد.
جاپان همچنین جزایر جنوبی خود را با نیروها و باتریهای موشکی در صورت اقدام چین برای حمله به تایوان تقویت کرده است. با توجه به این تهدید بالقوه، جاپان و تایوان توافق کرده است که در صورت انجام چنین اقدامی، به یکدیگر کمک کنند.
جاپان مدعی مجموعهای از جزایر خالی از سکنه است که آن را سنکاکو، و چین آن را دیائیو مینامد. پروازهای مکرر هواپیماهای نظامی چینی با گشتزنی جاپانی همخوانی دارد و هرکدام سعی میکند دیگری را متقاعد کند که مایل به جنگیدن برای چیزی است که متعلق به آن کشور است. چین همیشه ادعا کرده است که آنچه را «اولین سلسله جزایر» مینامد، زیر کنترلش است. این شامل تایوان و همچنین جزایر سنکاکو/دیائیو میشود. جاپان میگوید که این جزایر بخشی از سلسه جزایر خود جاپان است.
این فقط چین نیست که جاپان را وادار میکند که محاسبات دفاعیاش را تغییر دهد.
روسیه مدعی حاکمیت بر آن مناطقی است که جاپان آن را سرزمینهای شمالی مینامد – و چهار جزیره جنوبی آن چیزی که روسیه جزایر کوریل مینامد. در جزایری که توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق، در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم گرفته شد، روسیه، به طور پیوسته ارتش خود را در آنجا تقویت کرده است. در ماه مارچ، روسیه تمریناتی را در جزایر مورد مناقشه انجام داد که شامل ۳۰۰۰ سرباز بود و نیروهای مسلح آن در حال تمرین نحوه شکست دادن یک حمله هوایی فرضی بودند.
ادعاها بر مناطق مورد مناقشه در مورد جزایر واقع در مناطق دریایی همپوشانی که جاپان آن را تاکشیما و کوریای جنوبی آن را دوکدو مینامد، نیز تنش را افزایش داده است. با منطقهای سرشار از ذخایر گاز، مالکیت این جزایر منبع دایمی اصطکاک است.
جاپان تنها کشوری نیست که دوباره مسلح میشود.
کوریای جنوبی سال گذشته اولین زیردریایی حامل موشک بالستیکش را با نیروی متعارف جهان توسعه داد و آزمایش کرد و اکنون یکی از معدود کشورهایی است که قابلیت استفاده از این تکنولوژی را دارد. این کشور همچنین در حال توسعه موشکهای مافوق صوت دوربرد کروز خود است که به این کشور امکان میدهد که به جای خریدهای خارجی، به صنایع گسترده داخلی تکیه کند.
تایوان همچنین برنامه تسلیحاتی خود را آغاز کرده و زیردریایی ساخت خود را توسعه داده است. این جزیره قصد دارد تنها در ظرف چند سال، ناوگانی از زیردریاییها را بسازد و ظرفیت خود را برای ساخت موشکهای دوربرد دوبرابر کند.
در اینجا ذکر یک نکته لازم است. متحدان آسیایی امریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترمپ مجبور شدند که محاسباتشان را تغییر بدهند. سبک سخت و ظرفیت ترمپ در لغو پیمانهای دیرینه، اعتماد همسایگان چین را نسبت به قول و قرارهای ایالات متحده از بین برد. در دنیایی که به طور فزایندهای بیثباتتر میشود، اکثر کشورها دریافتهاند که اگر میخواهند حفاظت از خود را تضمین کنند، باید به تنهایی این کار را انجام دهند، و روی هیچ کمکی از جانب هر فرد دیگری حساب باز نکنند.
اکنون برنامههای تسلیحاتی گسترده توسط تایوان، جاپان و کوریای جنوبی آغاز شده است. همه دارای منابع عظیم صنعتی با فناوری پیشرفتهاند که وظیفه ساخت نسلهای جدید از سلاحها را به پیش میبرد.
راهکار استرالیا: AUKUS [پیمان امنیتی استرالیا، انگلستان و امریکا]
استرالیا رویکرد دیگری در پیش گرفته است. این کشور که قبلاً متحد اصلی منطقهای ایالات متحده بود، این رابطه را با کنار گذاشتن ابرپروژه زیردریایی که از فرانسه سفارش داده بود، تقویت کرد و اعلام کرد که در عوض آن، زیردریاییهای خود را به کمک ایالات متحده و بریتانیا خواهد ساخت.
امضای قرارداد AUKUS بین استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا به این معنا است که استرالیا هشت زیردریایی پیشرفته هستهای را به دست خواهد آورد که با آن قابلیتهای نظامیاش بیشتر افزایش پیدا میکند.
این زیردریاییها میتوانند در زیر آب باقی بمانند و بتوانند عملیاتهای مهیبی را اجرا کنند بدون اینکه کشف شوند و نبرد را به سواحل دشمن در هزاران کیلومتر دورتر بکشانند. این اقدام واحد بدان معنا است که استرالیا اکنون یک بازیگر اصلی در اقیانوس آرام و یک قدرت رو به رشد است.
به عنوان بخشی از توافقنامه AUKUS، استرالیا با افزایش همکاری اطلاعاتی بین کشورهایی که قبلاً شرکای اطلاعاتی از طریق اتحاد اطلاعاتی Five Eyes همراه با کانادا و نیوزلند هستند، موافقت کرده است. حضور هواپیماها و پرسونل نظامی ایالات متحده نیز به عنوان بخشی از پیمان AUKUS افزایش خواهد یافت.
برندهگان، بازندهگان و روابط استراتژیک
با شکلگیری پیمانهای دفاعی متقابل در سراسر منطقه، هند نیز نه تنها عضو ائتلاف Five Eye است، بلکه به دنبال افزایش اثرگذاریاش از طریق پیمانهایی همانند گفتوگوی چهارجانبه امنیتی )معروف به (the Quad و روزنهای برای همکاریهای همهجانبه دریایی – نظامی میان استرالیا، ایالات متحده، هند و جاپان است.
چند سال پیش، این سازمان عمدتاً یک سازمانی در روی کاغذ بود؛ هند نسبت به هرگونه اتحاد «ضد چین» محتاطانه عمل میکرد و اساساً بر مقاومت یکجانبه در برابر نفوذ چین در اقیانوس هند متمرکز بود. نیروی دریایی ایالات متحده در تلاشی برای نشان دادن جدی بودن به تعهدات خود در قبال بزرگترین دموکراسی جهان، نام فرماندهی/پایگاه نیروهای ایالات متحده در اقیانوس آرام را به فرماندهی هند و اقیانوسیه تغییر داد.
افزایش تنش بین چین و هند همچنین به همکاریهای مشترک و تمرینات نظامی بین چهار کشور وسیعتر، پیچیدهتر و ماهیت آن واقعیتر شده است.
هند با توسعه و ساخت ناو هواپیمابر بومیاش (INS Vikrant) که در سال ۲۰۲۱ تمرینات دریایی را انجام داد، برنامهها و تواناییهای دریایی خود برای انجام مانور را افزایش داده است. برنامههایی برای ساخت ناوهای بزرگ و بزرگتر وجود دارد، اگرچه تأخیرها وجود داشت. و هزینه ساخت ناو هواپیمابر هند منجر به لغو برنامه قبلی ناو هواپیمابر شده است.
فرانسه، علیرغم کنترل چندین قلمرو در اقیانوس آرام، محل زندهگی ۱٫۵ میلیون شهروند فرانسوی و با ۸۰۰۰ سرباز مستقر در جزایر آن سوی اقیانوس وسیع، به حاشیه رانده شده است. براساس ارزیابیها، تلاشهای فرانسه برای حضور و اعمال نفوذ در حوزه هند – اقیانوس آرام، اخیراً با لغو ناگهانی قرارداد ۶۶ میلیارد دالری زیردریایی توسط استرالیا، به بنبست خورده است.
ایالات متحده، با نیروی دریایی عظیم خود، برتری خود را در سراسر اقیانوس وسیع حفظ کرده است، و تضمین میدهد که تنها کشورهایی متحد آن از پتانسیل عظیم و عمدتاً استفاده نشده منطقه اقیانوس آرام بهرهمند خواهند شد.
در حالی که کشورهای حاشیه اقیانوس آرام خود را مسلح میکند و با جزایر همسایه در جستوجوی بیپایان برای منابع به رقابت میپردازند، مجموعهای از ائتلافهای جدید در حال شکلگیری است. در حالی که تمرکز اصلی این کشورها، چین است، این کشورها بین یکدیگر نیز همچشمی دارند.
این روابط استراتژیک جدید، به علاوه پیمانهای دیگر مانند Quad، همهگی به کاهش ترس از برتری فزاینده و قاطع چین در منطقه کمک میکند و به عنوان عامل بازدارنده در برابر درگیریهای آینده عمل خواهد کرد.
چین به نوبه خود، وسعت نظامیاش را نماد غرور ملی و نیز جزء حیاتی برای حفاظت از تجارت رو به رشد خود با سایر نقاط جهان میداند. [چین] این ائتلافهای جدید را تهدیدآمیز میبیند و بر این اساس نیروهای مسلح خود را تقویت میکند.