دختران دانش‌آموز در سایه حکومت طالبان؛ «شوهر کن تا هم خودت بی‌غم شوی هم ما»

مکتب تنها مکانی برای آموختن نیست؛ در مواقعی پناهگاه است، آشیانه امنی برای فرار از جبرهای تحمیلی؛ بهانه‌ای برای فاصله گرفتن از ازدواج زود‌هنگام، به امید ساختن آینده‌ای روشن. با بسته شدن در مکاتب به روی دختران افغان، آنان اکنون بی‌پناه شده و دنیای‌شان در تاریکی فرو رفته است.

۶۹۸ روز از محرومیت دختران افغان از رفتن به مکتب/مدرسه می‌گذرد؛ درست ۳۴ روز پس از سقوط افغانستان به دست امارت اسلامی، این گروه در مدارس را به روی دختران بست.

گروه طالبان ۱۵ آگوست/اوت سال ۲۰۲۱ کابل را تصرف کرد و یک ماه و سه روز پس از آن در ۱۷ سپتامبر اعلام کرد که دختران بالاتر از صنف ششم اجازه‌ رفتن به مکتب را ندارند.

سرویس جهانی به شمول بی بی سی چند ماه پس از مسدود شدن مکاتب به روی دختران افغان برنامه «درس» را راه‌اندازی کرد. برنامه‌ای که به گفته مخاطبان «مکتب را به خانه‌های‌شان برد».

شماری از زنان نیز در مخالفت با این تصمیم طالبان کلاس های آموزشی آنلاین و کلاس‌های درسی مخفیانه برگزار کردند.

به مناسبت دومین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت افغانستان، پای روایت‌های دختران محروم از حق آموزش در کشور نشستم، دانش‌آموزانی که برنامه درس را از طریق تلویزیون و یا رادیو بی‌بی‌سی دنبال می‌کنند و می‌گویند «درس» به زنده ماندن امیدشان کمک کرده است.

مجریان مجموعه درس بی‌بی‌سی جهانی برای افغانستان

«طالبان در مکتب را به روی ما بست؛ اما برنامه درس، مکتب را به خانه ما آورد»

خاطره، دانش‌آموز کلاس هشتم در یکی از مکاتب در کابل بود. نوجوان ۱۴ ساله با دنیایی از آرمان‌ که اکنون نقش برآبند.

بغض آشنایی در صدای خاطره پیداست. او در صحبت با من گفت: بعد از آمدن امارت اسلامی برای یک و سال چند ماه در خانه ناامید و به دور از درس و مکتب بودیم. برنامه درس بی‌بی‌سی امید و دلخوشی بزرگی برای من، دوستان و هم‌صنفی‌هایم شد که از حق رفتن به مکتب محروم شده‌ایم. برنامه را همیشه دنبال می‌کنیم و هر هفته منتظر پخش آن می‌باشیم. با «درس» هر روز چیزهای بیشتری را یاد می‌گیریم، به خصوص برای خود من بخش انگلیسی بسیار خوشایند است و چیزهای زیادی آموخته‌ام. آن ناامیدی که شبانه روز مرا اذیت می‌کرد، ترسی که شاید دیگر هیچ وقت قلم و کتابچه را به دست نگرفته یا فضای درس و مکتب را نبینم اندکی از بین رفت. طالبان در مکتب را به روی ما بست اما برنامه درس مکتب را به خانه ما آورد.

خاطره آخرین روزی که راهی مکتب شد را به یاد دارد؛ لباس سیاه و روسری سفیدی که برای آخرین‌بار پوشید…

او می‌گوید «آرزو داشت» پزشک شود و همین جا گذاشتن یک آرزو در گذشته، نشانگر صدمه جبران‌ناپذیری است که دنیای دختران نوجوان در افغانستان را سرد و تار ساخته است.

طبیعتا کلاس‌ آنلاین یا برنامه تلویزیونی نمی‌تواند جای خالی مکتب را برای این نوجوانان پر کند اما به نظر می‌رسد اندکی به روشن ماندن چراغ کم‌سوی آرمان‌شان کمک می‌کند.

«خوشحالم که اندکی دیگر می‌توانم بیاموزیم»

مریم ۱۵ ساله می‌گوید: «وقتی که مکتب‌ها بسته شدند، دیگر هیچ حسی نداشتم. تمام آرزوهایی که برای آینده تحصیلی‌ام داشتم با خاک یکسان شدند. شبانه روز به این فکر می‌کنم که چه زمان دوباره به مکتب خواهم رفت. اما وقتی بی‌بی‌سی درس آنلاین را شروع کرد، بسیار خوشحال شدم، هم برای خودم و هم برای همنوعانم که از درس و آموزش محروم هستند. بسیار راضی هستم و هر هفته برنامه را دنبال می‌کنم.

روایت‌های دختران بازمانده از حق آموزش همه رنج مشابهی را داد می‌زند.

یلدا ۱۷ ساله: «وقتی که طالبان آمدند و مکتب‌ها بسته شد بسیار ناامید شدم. آرزوهایم مردند. دلتنگ مکتب می‌شدم، حتی شب‌ها خواب می‌دیدم که مکتب می‌روم. اما آهسته آهسته تمام حسم را از دست دادم٬ امیدم قطع شد. اما حالا که هفته یکبار برنامه «درس» را می‌بینم، آرام می‌شوم و کمی امیدوار.

تبسم ۱۶ ساله: «در مکتب به روی ما بسته شد. هیچ وضعیت روحی خوبی نداشتم. من می‌خواستم تا درجه‌های بالا درس بخوانم و تحصیل کنم. حسرتی که برای همیشه در دلم ماند. اما وقتی برنامه «درس» بی‌بی‌سی شروع شد امیدوار شدم و وضعیت روحی‌ام کمی بهتر شد. حالا حداقل کمی دیگر می‌توانم بیاموزیم.»

«شوهر کن تا هم خودت بی‌غم شوی هم ما»

همه دختران شاید آنقدر خوشبخت نباشند که پس از بسته شدن در مکتب به روی‌شان، به درس و کلاس آنلاین دل‌خوش کنند.

شماری از دانش‌آموزانی که سفره دل‌شان را برایم باز کردند می‌گویند به مکتب پناه برده بودند.

شکیبا ۱۷ ساله دانش‌آموز کلاس یازدهم بود. دختری که آرزو داشت پس از پایان مکتب در امتحان کنکور/کانکور شرکت کند و روزی معلم شود. اما اینگونه نشد. کمتر از دو ماه از بسته شدن در مکتب به روی شکیبا نگذشته بود که او را به عقد مردی در روستای پدرش‌اش در آوردند. رویای خوشبختی را از او گرفته و او را راهی «خانه بخت» کردند.

نای صحبت در او نبود؛ با صدای خسته گفت: «مکتب بسته شد. خانه‌نشین شدم. پدرم گفت حالا مکتب هم نمی‌روی، ماندن دختر جوان در خانه خوب نیست. شرایط هم خراب است. شوهر کن تا هم خودت بی‌غم شوی هم ما.»

و این رنج ظاهرا ارثی است. آنچه شکیبا امروز می‌کشد برای مادرش طاهره نیز نمکی روی زخم است، دردی آشنا که با پوست و استخوان حسش می‌کند.

طالبان در دوره اول حکومت‌شان نیز به دختران اجازه رفتن به مکتب را ندادند. طاهره٬ مادر خاطره هم یکی از میان آن دختران محروم از حق آموزش است.

سرنوشت طاهره نیز تقریبا مشابه دخترش است. تقدیری که از یک نسل به نسل دیگر سرایت کرده است.

خاطره و مادرش هر دو برنامه درس بی‌بی‌سی را تماشا می‌کنند. دو زن٬ از دو نسل که در دو دوره حکومت طالبان از حق آموزش محروم شدند.

اما شکیبای ۱۷ ساله دفتر آرزوهایش را بسته و می‌گوید: حالا دیگر دیر شده.

درس

محروم شدن از حق آموزش تنها یکی از محدودیت‌هایی است که گروه طالبان پس از تصرف افغانستان بر زنان وضع کرد.

پس از نزدیک به دو سال اعتراضات گسترده هیچ تغییری در موضع طالبان در قبال زنان و حقوق شان وارد نشده است.

زنان به خیابان‌ها ریختند، اعتراض کردند، بازداشت و شکنجه شدند و جامعه جهانی همواره محکوم کرد، اما این نیز تاثیری روی حکم طالبان نداشته است.